روی این قفل نوشتند دعا می خواهد
روی این قفل نوشتند دعا میخواهد
من سپردم به خودش؛ هرچه خدا میخواهد
رفتنت، اولِ طوفانِ نفستنگیهاست
بنشین؛ شهر دلش باز هوا میخواهد
کشتیِ نوحِ دلت قدر دلم جا دارد؟
در امان بودنِ من، اذن تو را میخواهد
یوسف! از من نگذر، شهر مرا ترک نکن
شهر ما چند نفر کور و گدا میخواهد؟
رفتهام چون دل ایوب به راهِ دل دوست
تا ببینم که دلت باز چهها میخواهد
از خداوند تو را خواستهام، با این حال
من سپردم به خودش؛ هرچه خدا میخواهد...
🍁•••🕊💚❤️💚🕊•••🍁
من سپردم به خودش؛ هرچه خدا میخواهد
رفتنت، اولِ طوفانِ نفستنگیهاست
بنشین؛ شهر دلش باز هوا میخواهد
کشتیِ نوحِ دلت قدر دلم جا دارد؟
در امان بودنِ من، اذن تو را میخواهد
یوسف! از من نگذر، شهر مرا ترک نکن
شهر ما چند نفر کور و گدا میخواهد؟
رفتهام چون دل ایوب به راهِ دل دوست
تا ببینم که دلت باز چهها میخواهد
از خداوند تو را خواستهام، با این حال
من سپردم به خودش؛ هرچه خدا میخواهد...
🍁•••🕊💚❤️💚🕊•••🍁
۱.۳k
۱۶ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.