حال عجیبی است

...
حال عجیبی است،
از دلتنگی خاطره ای به خاطره دیگر پناه بردن!
هر کدام بجای تسکین، زخمی روی زخم می‌زنند
و تو حیران می مانی از آفرینش این همه مسلخ برای خود!

#دلنوشته_زبردست
#گل
#ایران_زیبا
#عصر_زمستانی در "پارک پلیس" منطقه ۴ تهران
#دلتنگی #حال #عجیب #خاطره #پناه #تسکین #زخم #زخمی #حیران #آفرینش #مسلخ #پارک #پارک_پلیس #تهران #زمستان #اسفند
#flowers
#flower
#tehran_iran
دیدگاه ها (۰)

...مطربِ عشق عجب ساز و نوایی داردنقشِ هر نغمه که زد راه به ج...

...خدایا؛آنچه را که در درون دارم می‌دانی و حاجتم را خبر داری...

...اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانمقضای عهدِ ماضی را ...

...میان کوچه های بارانی، تو را دیدمدر اوج بی کسی پریشانی، تو...

...کوچ، نوحه ی خاموشِ آسمان استپاییز که میرسد، گویی فرمانِ ر...

...مسجد طلاچیان، از مساجد شناخته‌شده در محله قدیمی "صبا و سه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط