تکپارتی فلیکس وقتی دوست صمیمی هستید و این صمیمیت تبدیل به
تکپارتی فلیکس وقتی دوست صمیمی هستید و این صمیمیت تبدیل به عشق میشه
ات ویو:سلام من اتم ۲۲ سالمه و از راهنمایی با فلیکس دوست بودم و من بهش یه حس هایی دارم نمیدونم اونم این حسو داره یا نه و من میترسم که منو دوست نداشته باشه
فلیکس ویو:سلام فلیکس هستم که همتون منو میشناسید ۲۳ سالمه از راهنمایی با یه دختر کیوت به اسم ات دوست بودم و بهش یه حس هایی دارم نمیدونم این حس دو طرفست یا یه طرفه پس تصمیم گرفتم بهش زنگ بزنم
مکالمه ی تلفنی
فلیکس:سلام ات
ات:سلام فلیکس چطوری؟
فلیکس:ممنون تو خوبی؟الان وقتت آزاده؟
ات:آره چطور؟
فلیکس:تا یه ساعت دیگه به لوکیشنی که فرستادم بیا
ات:باشه
فلیکس:فعلا بای
ات:بای
ات ویو:ویو سریع موهامو درست کردم یه تینت زدم و لباسامو پوشیدم و به لوکیشنی که فلیکس برام فرستاده بود رفتم. دیدم که تو ساحله یعنی چی میخواست بهم بگه گل برگ های گل رز قرمز به ترتیب رو زمین ریخته شده بودن اونا رو دنبال کردم تا جایی که تموم شدن رو به روم رو نگاه کردم دیدم فلیکس جلوم ایستاده
فلیکس:سلام ات
ات:سلام اینجا چه خبره؟(با خنده)
فلیکس:آسمونو نگاه کن
و بعد یه هواپیما اومد که رو آسمون نوشت ات عاشقتم
ات:فلیکس این خیلی قشنگه
فلیکس میاد سمتت و میگه میشه با من قرار بزاری و دوست دخترم شی چون عاشقتم و تا آخر عمرم عاشقت میمونم و عاشقانه می پرستمت
ات:نمیدونم چی بگم و سرشو میندازه پایین
فلیکس:یعنی منو دوست نداری؟(با نا امیدی)
ات:نه منظورم این نبود منم عاشقتم ولی نمیدونستم تو هم این حسو بهم دادی(خجالت)
فلیکس ات رو بغل میکنه و میگه بیا قول بدیم همیشه کنار هم بمونیم
ات:قول میدم
و ۱ سال بعد با هم ازدواج کردند و تا آخر عمر به خوبی و خوشی زندگی کردند
امیدوارم خوشتون بیاد❤
ببخشید اگه بد شد🥺❤
لایک و حمایت یادتون نره کیوتا❤
ات ویو:سلام من اتم ۲۲ سالمه و از راهنمایی با فلیکس دوست بودم و من بهش یه حس هایی دارم نمیدونم اونم این حسو داره یا نه و من میترسم که منو دوست نداشته باشه
فلیکس ویو:سلام فلیکس هستم که همتون منو میشناسید ۲۳ سالمه از راهنمایی با یه دختر کیوت به اسم ات دوست بودم و بهش یه حس هایی دارم نمیدونم این حس دو طرفست یا یه طرفه پس تصمیم گرفتم بهش زنگ بزنم
مکالمه ی تلفنی
فلیکس:سلام ات
ات:سلام فلیکس چطوری؟
فلیکس:ممنون تو خوبی؟الان وقتت آزاده؟
ات:آره چطور؟
فلیکس:تا یه ساعت دیگه به لوکیشنی که فرستادم بیا
ات:باشه
فلیکس:فعلا بای
ات:بای
ات ویو:ویو سریع موهامو درست کردم یه تینت زدم و لباسامو پوشیدم و به لوکیشنی که فلیکس برام فرستاده بود رفتم. دیدم که تو ساحله یعنی چی میخواست بهم بگه گل برگ های گل رز قرمز به ترتیب رو زمین ریخته شده بودن اونا رو دنبال کردم تا جایی که تموم شدن رو به روم رو نگاه کردم دیدم فلیکس جلوم ایستاده
فلیکس:سلام ات
ات:سلام اینجا چه خبره؟(با خنده)
فلیکس:آسمونو نگاه کن
و بعد یه هواپیما اومد که رو آسمون نوشت ات عاشقتم
ات:فلیکس این خیلی قشنگه
فلیکس میاد سمتت و میگه میشه با من قرار بزاری و دوست دخترم شی چون عاشقتم و تا آخر عمرم عاشقت میمونم و عاشقانه می پرستمت
ات:نمیدونم چی بگم و سرشو میندازه پایین
فلیکس:یعنی منو دوست نداری؟(با نا امیدی)
ات:نه منظورم این نبود منم عاشقتم ولی نمیدونستم تو هم این حسو بهم دادی(خجالت)
فلیکس ات رو بغل میکنه و میگه بیا قول بدیم همیشه کنار هم بمونیم
ات:قول میدم
و ۱ سال بعد با هم ازدواج کردند و تا آخر عمر به خوبی و خوشی زندگی کردند
امیدوارم خوشتون بیاد❤
ببخشید اگه بد شد🥺❤
لایک و حمایت یادتون نره کیوتا❤
۱۳.۷k
۱۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.