رمان عشق
Part 3
ایبیکه :به الیف گفتم بریم نوشیدنی 🍷 ببخریم گرفتیم و رفتیم ی جا کنار دریا من داشتم می خوردم
الیف:ایبیکه کم تر مشروب 🥂بخور مست میشی ها
ایبیکه:الیف ول کن بزار امشب مست باشم راحت
خانه پیش برک اینا
برک:ایبیکه زنگ زده بود پلیس ولی خوب شد اتفاقی نیوفتاده مامان اینا هم گفتن امشب خانه سوسن می مونن زنگ زدم ایبیکه
الیف:ایبیکه حسابی مشروب خورده بود مست مست بود نمیدونستم چیکار کنم که گوشیش زنگ خورد
شروع تلفن👇👇👇👇👇
الیف:بله
برک:الو ایبیکه
الیف:من الیفم دوست ایبیکه
برک :ایبیکه کجاست
الیف:بهم گیر داد بیا نوشیدنی بخوریم الان انقدر خورده مست مسته منم نمیدونم چیکار کنم
برک:لوکیشن رو بفرست الان میام
الیف:باشه
شروع داستان 👇👇👇👇👇
برک:سلام
الیف:سلام
برک:ایبیکه بعد به من میگه نخور
الیف :حالا ول کن چیکار کنیم
برک:من ایبیکه رو میبرم خونه تو هم اگه ماشین. نداری برسونم خونه
الیف:نه من خودم ماشین آوردم میرم
برک: باشه پس خداحافظ
الیف :خداحافظ
برک:رسیدیم خونه ایبیکه همش تلو تلو می خورد بغلش کردم که دست هاشو دور گردنم حلقه کرد
ایبیکه:عشقم
برک:عشقم؟؟؟؟؟🫣🫣
ایبیکه:منو بزار رو تختم
برک :باشه؟🤔
برک:گذاشتمش رو تخت تا خاستم برم دستم رو گرفت نزاشت
ایبیکه:برک من عاشقتم
برک:چی
ایبیکه:آره عاشقتم
برک:تا خواستم حرف بزنم ایبیکه یقم رو گفت و بوسیدم و من رو پرت کرد رپ تخت و همش می بوسیدم منم همراهیش کردم و ...................
پارت بعدی رو بزارم
اصکی ممنوع 🚫
ایبیکه :به الیف گفتم بریم نوشیدنی 🍷 ببخریم گرفتیم و رفتیم ی جا کنار دریا من داشتم می خوردم
الیف:ایبیکه کم تر مشروب 🥂بخور مست میشی ها
ایبیکه:الیف ول کن بزار امشب مست باشم راحت
خانه پیش برک اینا
برک:ایبیکه زنگ زده بود پلیس ولی خوب شد اتفاقی نیوفتاده مامان اینا هم گفتن امشب خانه سوسن می مونن زنگ زدم ایبیکه
الیف:ایبیکه حسابی مشروب خورده بود مست مست بود نمیدونستم چیکار کنم که گوشیش زنگ خورد
شروع تلفن👇👇👇👇👇
الیف:بله
برک:الو ایبیکه
الیف:من الیفم دوست ایبیکه
برک :ایبیکه کجاست
الیف:بهم گیر داد بیا نوشیدنی بخوریم الان انقدر خورده مست مسته منم نمیدونم چیکار کنم
برک:لوکیشن رو بفرست الان میام
الیف:باشه
شروع داستان 👇👇👇👇👇
برک:سلام
الیف:سلام
برک:ایبیکه بعد به من میگه نخور
الیف :حالا ول کن چیکار کنیم
برک:من ایبیکه رو میبرم خونه تو هم اگه ماشین. نداری برسونم خونه
الیف:نه من خودم ماشین آوردم میرم
برک: باشه پس خداحافظ
الیف :خداحافظ
برک:رسیدیم خونه ایبیکه همش تلو تلو می خورد بغلش کردم که دست هاشو دور گردنم حلقه کرد
ایبیکه:عشقم
برک:عشقم؟؟؟؟؟🫣🫣
ایبیکه:منو بزار رو تختم
برک :باشه؟🤔
برک:گذاشتمش رو تخت تا خاستم برم دستم رو گرفت نزاشت
ایبیکه:برک من عاشقتم
برک:چی
ایبیکه:آره عاشقتم
برک:تا خواستم حرف بزنم ایبیکه یقم رو گفت و بوسیدم و من رو پرت کرد رپ تخت و همش می بوسیدم منم همراهیش کردم و ...................
پارت بعدی رو بزارم
اصکی ممنوع 🚫
- ۲.۵k
- ۲۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط