زندگی مثل یک کامواست

زندگی مثل یک کامواست
از دستت که در برود، می شود
کلاف سر در گم،گره می خورد، میپیچد به هم، گره گره می شود،بعد باید صبوری کنی، گره را به وقتش با حوصله وا کنی
زیاد که کلنجار بروی، گره بزرگتر می شود، کورتر می شود
یک جایی دیگر کاری نمی شود کرد، باید سر و ته کلاف را برید
یک گره ی ظریف و کوچک زد، بعد آن گره را توی بافتنی جوری قایم کرد، محوکرد، جوری که معلوم نشود
" یادمان باشد "
گره های توی کلاف
همان دلخوری های کوچک و بزرگند
همان کینه های چند ساله
باید یک جایی تمامش کرد
سر و تهش را برید.
زندگی به بندی بند استْ به نام "حرمت" که اگر پاره شودتمام است.

┅┄ ❥❤ ❥ ┄┅┄
دیدگاه ها (۳)

زمان که گذشت فهمیدم همه چیز عادی میشودداشتن بهترین گوشی سال ...

💎 اﮔﺮ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ "ﻏﯿﺒﺖ" ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ، ﺑﺎﻧﮑﻬﺎ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻣﺎ...

بارالها...،در این روز دستانم را در دستانت میگزارم و تو را سپ...

سلام خوشبختی نگاه خداستدر این صبحدعا میکنمخدا هیچوقتچشم ازتو...

black flower(p,292)

ری اکشن پسرای HP چه جوری خواستگاری می کنند(درخواستی)

intp

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط