DAY TO DAY
وقت بخیر همگی! خسته نباشید بچه ها..
دی تو دی :) امممم به شب رسیدیم :)..
خب یه چیزی دیدم و خوندم و دوست داشتم با شما به اشتراک بزارم در day to day عه امشب...
یه نامه ی خودکشی خوندم! و واقعا دلم گرفت..
جدای غمگین بودن این موضوع و این نکته که این نامه با دستهای کسی نوشته شده بود که زمانی زنده بود، نفس میکشید، خاطراتی به همراه داشت، گاه لبخند میزد و گاه اشک میریخت اما در نهایت زیر صد ها خروار خاک به خواب عمیقی رفته! به نظرم مرگ خیلی فروتنه.. میزاره هر چقدر که میخوای زیر اوت خاک سرد استراحت کنیم....
و اما موضوع اصلی...
نامه خودکشی برای یه پسر 28 ساله بود که چیز های زیادی برتی گفتن داشت... یک بند یا بیشتر از این نامه توجهمو به خودش جلب کرد و دوست داشتم که با شما هم به اشتراک بزارمش.
تو نامه نوشته بود :
"من به عنوان یک انسان زندگی چندان خوبی نداشتم... هنگام تولد شروع اسارت من بود... اینکه مردم هر سازی که زدن من برقصم.. اینکه نتونم کاری که میخوام رو انجام بدم. پس در نهایت فقط اشک هامو خفه کردم...
تا وقتی فکر میکردم اوضاع بهتر میشه همه چی تبدیل به جهنم شد و این چیزی بود که من در ساکت ترین لحظاتم فریاد میزدم... اما افسوس که کسی چیزی از فریاد هایم نمیشنید. اگر ازادتر بودم دوست داشتم زندگی کنم و عشق رو با تمام وجودم بچشم :) من هم به دنبال عشق گشتم و هم ازادی،اما در بین راه گم شدم و اسیرم کردن... مجبورم شدم وگرنه به هر خدایی که میپرستید و میپرستم من فقط دلم میخواست زندگی کنم....
در شب هایم تنها طعم گس خون که از لب هایم جاری میشد زندگی میکردم... و در روزهایم در عین ساکت بودن زجه میزدم...
مادرم ترکم کرد اما انچنان بالغ نبودم که بتوانم در سن 2 سالگی به یادش بیاورم... آیا به بهشت خواهم رفت؟
میتوانم واقعیت هارا درک کنم.. کاش اطرافیانم بفهمند که من هم میتوانم ببینم هم میتوانم بشنوم و هم میتوانم درک کنم...
با این امر میخواهم که به این زندگی خفت بار پایانی ابدی بدهم...
پس تمامش میکنم...
اما قبل از آن...
آیا از مرگ میترسید؟
من میترسم! اما از زندگی ترس بیشتری دارم
لطفا اگر کنار مادرم مرا به خاک بسپارید، شاید من هم اگر از خاک او تنفس کنم در اغوشش به مرگ خوش امد بگویم."
و این بود چیزی که توجهمو، جلب کرد...
ظاهرا تحت فشار بوده و نتونسته اونجور که میخواد مثل یک نوجوان و جوان ساده زندگی کنه! دوست داشتم خواهش کنم اگر تحت فشار از طرف خانواده هستید طاقت بیارید و تلاش کنید! اوضاع بالاخره درست میشه، بهتون قول میدم، زندگی اونقدر هاهم که فکر میکنید بی رحم نیس، روز خوش داره....
لطفا همیشه قوی بمونید.
شبتون خوش :)
#زندگی
#روزمرگی
#قوی_باشید
#فکر_کنید
#تلاش_کنید
#انرژی_مثبت
#زندگی_کنید
#غمگین
#ویگسون
#ایران_من
با باشید با : Day-To-Day#
@acafeinmymind
دی تو دی :) امممم به شب رسیدیم :)..
خب یه چیزی دیدم و خوندم و دوست داشتم با شما به اشتراک بزارم در day to day عه امشب...
یه نامه ی خودکشی خوندم! و واقعا دلم گرفت..
جدای غمگین بودن این موضوع و این نکته که این نامه با دستهای کسی نوشته شده بود که زمانی زنده بود، نفس میکشید، خاطراتی به همراه داشت، گاه لبخند میزد و گاه اشک میریخت اما در نهایت زیر صد ها خروار خاک به خواب عمیقی رفته! به نظرم مرگ خیلی فروتنه.. میزاره هر چقدر که میخوای زیر اوت خاک سرد استراحت کنیم....
و اما موضوع اصلی...
نامه خودکشی برای یه پسر 28 ساله بود که چیز های زیادی برتی گفتن داشت... یک بند یا بیشتر از این نامه توجهمو به خودش جلب کرد و دوست داشتم که با شما هم به اشتراک بزارمش.
تو نامه نوشته بود :
"من به عنوان یک انسان زندگی چندان خوبی نداشتم... هنگام تولد شروع اسارت من بود... اینکه مردم هر سازی که زدن من برقصم.. اینکه نتونم کاری که میخوام رو انجام بدم. پس در نهایت فقط اشک هامو خفه کردم...
تا وقتی فکر میکردم اوضاع بهتر میشه همه چی تبدیل به جهنم شد و این چیزی بود که من در ساکت ترین لحظاتم فریاد میزدم... اما افسوس که کسی چیزی از فریاد هایم نمیشنید. اگر ازادتر بودم دوست داشتم زندگی کنم و عشق رو با تمام وجودم بچشم :) من هم به دنبال عشق گشتم و هم ازادی،اما در بین راه گم شدم و اسیرم کردن... مجبورم شدم وگرنه به هر خدایی که میپرستید و میپرستم من فقط دلم میخواست زندگی کنم....
در شب هایم تنها طعم گس خون که از لب هایم جاری میشد زندگی میکردم... و در روزهایم در عین ساکت بودن زجه میزدم...
مادرم ترکم کرد اما انچنان بالغ نبودم که بتوانم در سن 2 سالگی به یادش بیاورم... آیا به بهشت خواهم رفت؟
میتوانم واقعیت هارا درک کنم.. کاش اطرافیانم بفهمند که من هم میتوانم ببینم هم میتوانم بشنوم و هم میتوانم درک کنم...
با این امر میخواهم که به این زندگی خفت بار پایانی ابدی بدهم...
پس تمامش میکنم...
اما قبل از آن...
آیا از مرگ میترسید؟
من میترسم! اما از زندگی ترس بیشتری دارم
لطفا اگر کنار مادرم مرا به خاک بسپارید، شاید من هم اگر از خاک او تنفس کنم در اغوشش به مرگ خوش امد بگویم."
و این بود چیزی که توجهمو، جلب کرد...
ظاهرا تحت فشار بوده و نتونسته اونجور که میخواد مثل یک نوجوان و جوان ساده زندگی کنه! دوست داشتم خواهش کنم اگر تحت فشار از طرف خانواده هستید طاقت بیارید و تلاش کنید! اوضاع بالاخره درست میشه، بهتون قول میدم، زندگی اونقدر هاهم که فکر میکنید بی رحم نیس، روز خوش داره....
لطفا همیشه قوی بمونید.
شبتون خوش :)
#زندگی
#روزمرگی
#قوی_باشید
#فکر_کنید
#تلاش_کنید
#انرژی_مثبت
#زندگی_کنید
#غمگین
#ویگسون
#ایران_من
با باشید با : Day-To-Day#
@acafeinmymind
- ۸.۷k
- ۱۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط