فصل 2پارت5و4
Part 4
f2
تهیونگ: مثلا چی میدونید
دکتر مین: پسره ی خنگ چهرت که خوبه جذابی دستت به دهنت میرسه البته یکم زیادی پول داری ماشین داری خونه داری خوش اخلاق هم که هستی دختره رو هم واقعا دوست چیت کمه دیگه
تهیونگ: نظر خودش
دکتر مین: اگه بادقت عمل کنی و به موقه بگی چیزی بهت نمیگه پس درست و بادقت سر فرصت بهش بگو
تهیونگ : باش
دکتر مین: عه راستی تا یادم نرفته دارو هاشو گذاشتم طریق استفادشم نوشتم حواست بهش باشه من دیگه میرم خداحافظ
تهیونگ: چشم خداحافظ
Part 5
f2
تهیونگ ویو: رفتم به سمت اتاقم که دید نانا بیهوش خوابیده رو تخت دراز کشیدم کنارش و ققلش کردم و صورتش نگاه میردم لپشو بوس کردم و کنارش خوابیدم اما خوابم نمبرد برای همین فقط دراز کشیدمو و چشمامو بستم و فکر کردم به همه چیز فکر کردم تا اینکه فکر رسید به نانا که جدیدا ارتباطش باهام خوب شده و مثل دفه ی اول گیر نمیده چرا بغلش میکنم امیدوارم قبول کنه درخواست ازدواجمو کم کم چشمام داشت گرم میشد و سنگین شد یهو نفهمیدم کی خوابیدم
ویو به بک وقتی که جنی رو بردن اتاق کوک
جیسو ویو: دکتر بهم گفت حال جنی چطوره منم داشتم گرنشو پانسمان میکردم که یهو فکرم رفت پیش نانا اخه این دختر چقدر باید زجر بکشه دلم به حالش میسوزه از موقعی که وارد پرورشگاه شدم همیشه عین یه کوه پشتم بود برام خواهر بود و هم مادر نمیخوام بلایی سرش بیاد
جیمین ویو: با اینکه دختره خیلی زخمی بود ولی صورت کیوتیی داشت خیلی دلم میخواد لپاشو بکشم ایییی پسر دیوانه داره راجب دختر مردم حرف میزنه برو لپ خودتو بکش خودتم لپ داری أه
f2
تهیونگ: مثلا چی میدونید
دکتر مین: پسره ی خنگ چهرت که خوبه جذابی دستت به دهنت میرسه البته یکم زیادی پول داری ماشین داری خونه داری خوش اخلاق هم که هستی دختره رو هم واقعا دوست چیت کمه دیگه
تهیونگ: نظر خودش
دکتر مین: اگه بادقت عمل کنی و به موقه بگی چیزی بهت نمیگه پس درست و بادقت سر فرصت بهش بگو
تهیونگ : باش
دکتر مین: عه راستی تا یادم نرفته دارو هاشو گذاشتم طریق استفادشم نوشتم حواست بهش باشه من دیگه میرم خداحافظ
تهیونگ: چشم خداحافظ
Part 5
f2
تهیونگ ویو: رفتم به سمت اتاقم که دید نانا بیهوش خوابیده رو تخت دراز کشیدم کنارش و ققلش کردم و صورتش نگاه میردم لپشو بوس کردم و کنارش خوابیدم اما خوابم نمبرد برای همین فقط دراز کشیدمو و چشمامو بستم و فکر کردم به همه چیز فکر کردم تا اینکه فکر رسید به نانا که جدیدا ارتباطش باهام خوب شده و مثل دفه ی اول گیر نمیده چرا بغلش میکنم امیدوارم قبول کنه درخواست ازدواجمو کم کم چشمام داشت گرم میشد و سنگین شد یهو نفهمیدم کی خوابیدم
ویو به بک وقتی که جنی رو بردن اتاق کوک
جیسو ویو: دکتر بهم گفت حال جنی چطوره منم داشتم گرنشو پانسمان میکردم که یهو فکرم رفت پیش نانا اخه این دختر چقدر باید زجر بکشه دلم به حالش میسوزه از موقعی که وارد پرورشگاه شدم همیشه عین یه کوه پشتم بود برام خواهر بود و هم مادر نمیخوام بلایی سرش بیاد
جیمین ویو: با اینکه دختره خیلی زخمی بود ولی صورت کیوتیی داشت خیلی دلم میخواد لپاشو بکشم ایییی پسر دیوانه داره راجب دختر مردم حرف میزنه برو لپ خودتو بکش خودتم لپ داری أه
۳.۱k
۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.