خار خندید و به گل گفت سلام

خار خندید و به گل گفت سلام
و جوابی نشنید
خار رنجید ولی هیچ نگفت
ساعتی چند گذشت
گل چه زیبا شده بود
دست بی رحمی نزدیک آمد،
گل سراسیمه ز وحشت افسرد
لیک آن خار در آن دست خلید و گل از مرگ رهید
صبح فردا که رسید
خار با شبنمی از خواب پرید
گل صميمانه به او گفت سلام...

گل اگر خار نداشت
دل اگر بی غم بود
اگر از بهر كبوتر قفسی تنگ نبود،
زندگی،
عشق،
اسارت،
همه بی معنا بود ...
دیدگاه ها (۰)

🌼پــروردگارا . . .در ثانیه های ناامیدی ، پاهایم ،از حرکت می‌...

یه "فلج قطع نخاعى" از خواب كه بيدار میشه منتظره يڪ نفر بيدا...

تنبل‌ترین قورباغه جهان این قورباغه درختی ژاپنی هست که چون حا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط