رمان شوتو پارت 18
رمان شوتو پارت 18
چند روز از این ماجرا گذشته بود و من و شوتو کاری به کار هم نداشتیم تا اینکه یه روز تو مدرسه ازمون داشتیم و گروه گروه میشدم عضایه گروه شانسی انتخاب میشدن
5تا گروه4 نفره
من و یائوروزو و میدوریا و شوتو هم گروهی شدیم
چی؟ من با شوتو هم گروهی شدممم
شوتو اومد پیشمو اروم گفت: چرا همش باهم میوفتیم؟ و رفت
همین که می خواستم برگردمو جوابشو بدم ازمون شروع شد
با هزاران بدبختی ازمون رو قبول شدیم
ولی وسط ازمون من یه اشتباهی کردم و یه تیکه بزرگ از ساختمان داشت میوفتاد رو سرم که شوتو هولم داد من اونوری پرت شدم و اون تیکه از ساختمان روی شوتو افتاد من که از همه ی کارام پشیمون بودم با نگرانی تمام رفتم بیمارستان پیشش پای راستش شکستخ بود بیشتر جاهاش باند پیچی کرده بودن و هنوز بیهوش بود
سرمو گذاشتم روی تخت و زدم زیر گریه و همون جا خوابم برد
چند روز از این ماجرا گذشته بود و من و شوتو کاری به کار هم نداشتیم تا اینکه یه روز تو مدرسه ازمون داشتیم و گروه گروه میشدم عضایه گروه شانسی انتخاب میشدن
5تا گروه4 نفره
من و یائوروزو و میدوریا و شوتو هم گروهی شدیم
چی؟ من با شوتو هم گروهی شدممم
شوتو اومد پیشمو اروم گفت: چرا همش باهم میوفتیم؟ و رفت
همین که می خواستم برگردمو جوابشو بدم ازمون شروع شد
با هزاران بدبختی ازمون رو قبول شدیم
ولی وسط ازمون من یه اشتباهی کردم و یه تیکه بزرگ از ساختمان داشت میوفتاد رو سرم که شوتو هولم داد من اونوری پرت شدم و اون تیکه از ساختمان روی شوتو افتاد من که از همه ی کارام پشیمون بودم با نگرانی تمام رفتم بیمارستان پیشش پای راستش شکستخ بود بیشتر جاهاش باند پیچی کرده بودن و هنوز بیهوش بود
سرمو گذاشتم روی تخت و زدم زیر گریه و همون جا خوابم برد
۲.۱k
۱۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.