ویکوک پارت اول`~~~~
جونگکوک:از مدرسه برگشتم و به سمت اتاقم رفتم بی توجه به مادرم که توی آشپز خونه درحال پخت غذا هست به سمت اتاق رفتم وخودم رو روی تخت پرت کردم
_عه جونگکوک پسرم برگشتی برات غذامورد علاقت رو درست کردم
-عاممنون
_تا دست و صورتت رو بشوری میارم تو اتاقت
_باشه
با ورود مادرم داخل اتاق نگاهم رو از گوشیم گرفتم وتشکر کردم .بهخاطر دعوایی که توی مدرسه کردم با جیمین حرف میزدم
جیمین:وای پسر چیکار کردی اون پسره خیلی عوضی و پرو بود مطمئن باش تلافیش روسرت درمیاره
جونگکوک:یاااا جیمینا نمی تونستم بزارم با اون دخترا اون جوری صحبت کنه و تهدیدشون کنه.
جیمین :ولی تو که از دخترا خوشت نمیاد
جونگکوک:جیمین میشه ول کنی من میخوام غذابخورم فعلا
جیمین:فعلا
نگام رو از صفحه گوشی گرفتم و به غذایی که مادرم با عشق برام درست کرده بود نگاه میکنم و شروع به خوردن میکنم با پیامکی که به گوشیم اومد کنجکاو گوشیم رو برمی دارم
پیامک:
میخوای مدل شی استخدام و ارزیابی مدل شو آدرس خیابان بوسان برج مدل کیم
پیشنهاد خوبی برای جونگکوک بود جونگکوک عاشق مدل شدن بود پس . فردا به محل عکاسی رفت
..............♡♤◇♧
سلاممم کیوت چه ها 💗💜💞🖤
فیک تهکوک نوشتم حمایت کنید بزارم 💗💞🖤🖤💞💞💗
_عه جونگکوک پسرم برگشتی برات غذامورد علاقت رو درست کردم
-عاممنون
_تا دست و صورتت رو بشوری میارم تو اتاقت
_باشه
با ورود مادرم داخل اتاق نگاهم رو از گوشیم گرفتم وتشکر کردم .بهخاطر دعوایی که توی مدرسه کردم با جیمین حرف میزدم
جیمین:وای پسر چیکار کردی اون پسره خیلی عوضی و پرو بود مطمئن باش تلافیش روسرت درمیاره
جونگکوک:یاااا جیمینا نمی تونستم بزارم با اون دخترا اون جوری صحبت کنه و تهدیدشون کنه.
جیمین :ولی تو که از دخترا خوشت نمیاد
جونگکوک:جیمین میشه ول کنی من میخوام غذابخورم فعلا
جیمین:فعلا
نگام رو از صفحه گوشی گرفتم و به غذایی که مادرم با عشق برام درست کرده بود نگاه میکنم و شروع به خوردن میکنم با پیامکی که به گوشیم اومد کنجکاو گوشیم رو برمی دارم
پیامک:
میخوای مدل شی استخدام و ارزیابی مدل شو آدرس خیابان بوسان برج مدل کیم
پیشنهاد خوبی برای جونگکوک بود جونگکوک عاشق مدل شدن بود پس . فردا به محل عکاسی رفت
..............♡♤◇♧
سلاممم کیوت چه ها 💗💜💞🖤
فیک تهکوک نوشتم حمایت کنید بزارم 💗💞🖤🖤💞💞💗
۱.۲k
۰۸ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.