پروردگارا

پــروردگارا . . .
در ثانیه های ناامیدی ، پاهایم ،
از حرکت می‌ایستند ؛
دلم از خواستن تهی میشود ؛
اما دستانم باز هم به سمت توست . . .
خدای من . . .
تا تو را دارم و دلی که صدایت میزند ؛
نا امید نخواهم بود.
میدانم همیـن روزها مثل همیشه ،
نگاه مهربانت مرهم
خستگی هایم خواهد شد . . .
مهربان من...
می دانم که تو فراموشم نکرده ای ؛
همین روزها باز هم،
مات و مبهوت تمام نشانه هایت میشوم.
نشانه هایی که آرام می کنند دلم را . . .
خدایـا . . .
من صدایت می زنم چرا که
جز خودت هیچکس را
گره گشای مشکلاتم نمیدانم.
من "تو" را دارم و دلی که .
یقین دارد به بودنت . . .
یقینی که آرامم می کند :
یقین دارم خـدایم مرا رهـا نخواهد کرد
دیدگاه ها (۱۷)

🍃اے یوسف زهرا سفرٺ ڪےبه سر آید✨با دسٺ ٺو ڪے نخل عدالٺ ثمر آی...

ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺩﻭﺭِ ﺧﻮﺩﯾﮏ ﺩﯾﻮﺍﺭِ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﮐﺸﯿﺪ !ﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪﺩﯾﮕ...

آنان که دستی را که نانشان میداد،گاز گرفتند،محکوم اند به بوسی...

رؤیای وصل

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط