تناسخ چپتر ۱۶
فسیل نشین🥴 :
زنگ خورد...
من : گیو میشه امشب باهم دیگه صحبت کنیم الان نمیشه آخه
گیو : باشه
شب شد...
قرار بود تو این پارک باهم حرف بزنیم ولی نیومده
گیو : سلام
میوفتم رو زمین
اولا سلام بعدشم گفتم شوخی نکن
گیو : باشه باشه
خب بزار برم سر اصل مطلب
ذهن : بزار غیر مستقیم بگم.
میگم تومیاکا امشب ماه خیلی زیبا هست. مگه نه؟
گیو : برو سر اصل مطلب
ولی من همین الان گفتم
گیو : چیه خب آره ماه قشنگه...صبر کن ببینم...یعنی منظور تو ...
وای خنگ بزار بگم ترجمه شو دوست...
گیو : صبر کن
بعد نگام میکنه
بغلم کرد
گیو : منم همینطور
ذهن : ها ها ها من گفتم من گفتمممم اونم گفت آره نکنه دارم خواب میبینم نه خواب نمیبینم
روز بعد
و اینطوری شد که من به تومیاکا گفتم
میتسوری : کاشکی منم اونجا بودم
نزوکو : بچه ها بظرتون منم میتونم به کله موزی چیز ببخشید زنیتسو بگم؟
کانائو : راست میگی منم باید به تانجیرو بگم
من : قطعا میشه
میتسوری : منم موافقم
کانائو : حالا اینو ولش کن تو با خوشتیپ کلاس صمیمی شدی😎
کانائوووو بزار دستم بهت برسه آخه اینو بلند میگن ( حالا شینوبو بدو کانائو بدو🤣)
پایان
زنگ خورد...
من : گیو میشه امشب باهم دیگه صحبت کنیم الان نمیشه آخه
گیو : باشه
شب شد...
قرار بود تو این پارک باهم حرف بزنیم ولی نیومده
گیو : سلام
میوفتم رو زمین
اولا سلام بعدشم گفتم شوخی نکن
گیو : باشه باشه
خب بزار برم سر اصل مطلب
ذهن : بزار غیر مستقیم بگم.
میگم تومیاکا امشب ماه خیلی زیبا هست. مگه نه؟
گیو : برو سر اصل مطلب
ولی من همین الان گفتم
گیو : چیه خب آره ماه قشنگه...صبر کن ببینم...یعنی منظور تو ...
وای خنگ بزار بگم ترجمه شو دوست...
گیو : صبر کن
بعد نگام میکنه
بغلم کرد
گیو : منم همینطور
ذهن : ها ها ها من گفتم من گفتمممم اونم گفت آره نکنه دارم خواب میبینم نه خواب نمیبینم
روز بعد
و اینطوری شد که من به تومیاکا گفتم
میتسوری : کاشکی منم اونجا بودم
نزوکو : بچه ها بظرتون منم میتونم به کله موزی چیز ببخشید زنیتسو بگم؟
کانائو : راست میگی منم باید به تانجیرو بگم
من : قطعا میشه
میتسوری : منم موافقم
کانائو : حالا اینو ولش کن تو با خوشتیپ کلاس صمیمی شدی😎
کانائوووو بزار دستم بهت برسه آخه اینو بلند میگن ( حالا شینوبو بدو کانائو بدو🤣)
پایان
- ۵.۸k
- ۱۹ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط