تفاوت دستبوسی امام خمینی و دستبوسی شاه:
تفاوت دستبوسی امام خمینی و دستبوسی شاه:
ماهیت دست بوسی حضرت امام خمینی (ره) با دست بوسی شاه ، تفاوت دارد ،
چرا که حضرت امام خمینی (ره) ، انسان وارسته ای بودند که شخصیتی کاملاً متواضع در برابر همگان داشتند
و هرگز گَرد عُجب و خود پسندی و یا تکبر و غرور دامن ایشان را نگرفت به گونه ای که وضع زندگی و نوع برخورد ایشان با مردم ، چه پیش و چه پس از رهبری نظام جمهوری اسلامی هیچ تفاوتی با هم نداشت و هیچ کس امکان انکار این موضوع را ندارد
و با توجه به چنین روحیاتی ، دست بوسی هیچ مقام مسئولی هم در حالات درونی ایشان ، هیچ تغییری ایجاد نمی کرد ،
کما اینکه مردم و مسئولانی هم که به دست بوسی ایشان شرفیاب می شدند ، صرفاً بر اساس احترام به جایگاه ایشان به عنوان عالم عامل دینی ، نواده پیغمبر و رهبردینی این کار را صورت می دادند
و می دانستند که هیچ گونه نیت غیر خالصانه ای از نگاه هوشمندانه حضرت امام (ره) به دور نبوده و ایشان را تحت تاثیر قرار نمی دهد که شواهد فراوانی راجع به این روحیه والای حضرت امام در مطالعه زندگانی حضرت امام (ره) و سیره عملی ایشان می توان دید .
این در حالی است که شاه به لحاظ شخصیتی ، انسانی مغرور و متکبر و دوستدار چاپلوسی و تملّق بود و دست بوسی نسبت به وی نیز از سر چنین صفات رذیله ای صورت می گرفت که شواهد تاریخی نیز اثبات کننده همین روحیه می باشد .
به عبارتی «محمدرضا خیلی لذّت میبرد که گروهی از فرماندهان عالیرتبهی ارتش با آن لباسهای پرزرق و برق جلوی او صف میکشیدند و به ترتیب دست او را میبوسیدند.»
گاهی «در مراسم رسمی یا میهمانیها... افسران عالیرتبهای ارتش دست و یا حتی کفش محمدرضا را میبوسیدند.»
شاه چنان به دست بوسی معتاد شده بود که خودش «دستش را دراز میکرد» که اطرافیان ببوسند.
پابوسی شاه بعد از جشنهای 2500 ساله در دربار به اوج رسیده بود. عبدالعظیم ولیان- استاندار خراسان و نایبالتولیه- هر گاه به حضور شاه میرسید، روی زمین میافتاد و پای شاه را میبوسید.
اردشیر زاهدی بعد از انتصاب به وزارت امور خارجه، همهی معاونین و سفرا را مجبور کرد تا هنگام «شرفیابی» در مقابل شاه زانو بزنند.
زانو زدن وزیر و به خاک افتادن وی در برابر شاه موجب اعتراض یک خبرنگار فرانسوی به علم شد. علم اعتراض خبرنگار را به اطلاع شاه رساند و شاه پاسخ داد: «حق بود به او میگفتی که اردشیر رعایت سنّتهای ملی مملکت را می کند.»
سفرا موظف بودند در گزارشهایشان به شاه، جمله «پای مبارک را میبوسم» بنویسند.
پرویز راجی از این که امیرخسرو افشار، آخرین وزیر امور خارجه ایران دوران شاه به جای کلمه «پای مبارک» را میبوسم، نوشته بود «دست مبارک را میبوسم» اظهار شگفتی میکند.
هرمز قریب یکی از مدیرکل های وزارت دربار در نامه مینوسد:
مراتب پرستش چاکرانه مرا به خاک پای مبارک بندگان اعلیحضرت همایون شاهنشاه تقدیم [میکنم.] پای مبارک علیاحضرت ملکه و والاحضرت شاهدخت شهناز را با کمال احترام میبوسم.
گاهی وقتها چاپلوسی چنان شدت میگرفت که هر کدام از اطرافیان سعی میکردند از رقیب سبقت بگیرند.»
بنابر این دست بوسی شاه با دست بوسی امام خمینی (ره) به دلیل تفاوت های ماهوی در خصلت های شخصیتی این دو رهبر قبل و بعد از انقلاب ایران ، اساساً قابل مقایسه نیست .
مطالعه بیشتر در
http://ojeparvaz.blog.ir/post/a953
ماهیت دست بوسی حضرت امام خمینی (ره) با دست بوسی شاه ، تفاوت دارد ،
چرا که حضرت امام خمینی (ره) ، انسان وارسته ای بودند که شخصیتی کاملاً متواضع در برابر همگان داشتند
و هرگز گَرد عُجب و خود پسندی و یا تکبر و غرور دامن ایشان را نگرفت به گونه ای که وضع زندگی و نوع برخورد ایشان با مردم ، چه پیش و چه پس از رهبری نظام جمهوری اسلامی هیچ تفاوتی با هم نداشت و هیچ کس امکان انکار این موضوع را ندارد
و با توجه به چنین روحیاتی ، دست بوسی هیچ مقام مسئولی هم در حالات درونی ایشان ، هیچ تغییری ایجاد نمی کرد ،
کما اینکه مردم و مسئولانی هم که به دست بوسی ایشان شرفیاب می شدند ، صرفاً بر اساس احترام به جایگاه ایشان به عنوان عالم عامل دینی ، نواده پیغمبر و رهبردینی این کار را صورت می دادند
و می دانستند که هیچ گونه نیت غیر خالصانه ای از نگاه هوشمندانه حضرت امام (ره) به دور نبوده و ایشان را تحت تاثیر قرار نمی دهد که شواهد فراوانی راجع به این روحیه والای حضرت امام در مطالعه زندگانی حضرت امام (ره) و سیره عملی ایشان می توان دید .
این در حالی است که شاه به لحاظ شخصیتی ، انسانی مغرور و متکبر و دوستدار چاپلوسی و تملّق بود و دست بوسی نسبت به وی نیز از سر چنین صفات رذیله ای صورت می گرفت که شواهد تاریخی نیز اثبات کننده همین روحیه می باشد .
به عبارتی «محمدرضا خیلی لذّت میبرد که گروهی از فرماندهان عالیرتبهی ارتش با آن لباسهای پرزرق و برق جلوی او صف میکشیدند و به ترتیب دست او را میبوسیدند.»
گاهی «در مراسم رسمی یا میهمانیها... افسران عالیرتبهای ارتش دست و یا حتی کفش محمدرضا را میبوسیدند.»
شاه چنان به دست بوسی معتاد شده بود که خودش «دستش را دراز میکرد» که اطرافیان ببوسند.
پابوسی شاه بعد از جشنهای 2500 ساله در دربار به اوج رسیده بود. عبدالعظیم ولیان- استاندار خراسان و نایبالتولیه- هر گاه به حضور شاه میرسید، روی زمین میافتاد و پای شاه را میبوسید.
اردشیر زاهدی بعد از انتصاب به وزارت امور خارجه، همهی معاونین و سفرا را مجبور کرد تا هنگام «شرفیابی» در مقابل شاه زانو بزنند.
زانو زدن وزیر و به خاک افتادن وی در برابر شاه موجب اعتراض یک خبرنگار فرانسوی به علم شد. علم اعتراض خبرنگار را به اطلاع شاه رساند و شاه پاسخ داد: «حق بود به او میگفتی که اردشیر رعایت سنّتهای ملی مملکت را می کند.»
سفرا موظف بودند در گزارشهایشان به شاه، جمله «پای مبارک را میبوسم» بنویسند.
پرویز راجی از این که امیرخسرو افشار، آخرین وزیر امور خارجه ایران دوران شاه به جای کلمه «پای مبارک» را میبوسم، نوشته بود «دست مبارک را میبوسم» اظهار شگفتی میکند.
هرمز قریب یکی از مدیرکل های وزارت دربار در نامه مینوسد:
مراتب پرستش چاکرانه مرا به خاک پای مبارک بندگان اعلیحضرت همایون شاهنشاه تقدیم [میکنم.] پای مبارک علیاحضرت ملکه و والاحضرت شاهدخت شهناز را با کمال احترام میبوسم.
گاهی وقتها چاپلوسی چنان شدت میگرفت که هر کدام از اطرافیان سعی میکردند از رقیب سبقت بگیرند.»
بنابر این دست بوسی شاه با دست بوسی امام خمینی (ره) به دلیل تفاوت های ماهوی در خصلت های شخصیتی این دو رهبر قبل و بعد از انقلاب ایران ، اساساً قابل مقایسه نیست .
مطالعه بیشتر در
http://ojeparvaz.blog.ir/post/a953
۵.۹k
۰۵ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.