یک روز از سر بی کاری به بچههای کلاس گفتم انشایی بنویسند

یک روز از سر بی کاری به بچه‌های کلاس گفتم انشایی بنویسند ،

با این عنوان که :

فقـر بهتـر است یا عطـر ؟

قافیه ساختن از سرگرمی هایم بود.

چند نفری از بچه‌ها نوشتند : فقـر .

از بین علم و ثروت همیشه علم را انتخاب می‌کردند ،

نوشته بودند که :

فقـر خوب است چون چشم و گوش آدم را باز می‌کند و

او را بیـدار نگه می‌دارد ولی عطـر آدم را بیهوش و مدهوش می‌کند.

عادت کرده بودند مجیـز فقـر را بگویند چون نصیبشان شده بود

فقط یکی از بچه‌ها نوشته بود : عطـر .

انشایش را هنوز هم دارم . جالب بود ؛ نوشته بود :

عطـر حس‌های آدم را

بیـدار می‌کند که فقـر آن‌ ها را خاموش کرده است ...


برگرفته از کتاب "رؤیای تبت" | فریبا وفی
دیدگاه ها (۴)

ویار          خصیصه ی منحصربه فرد زنانه ی زنیست             ...

از خانه بیرون می‌زنم ، اما کجا امشب ؟ شاید تو می‌خواهی مرا د...

گفتـی سیب ...و لبانت برای لبخندی گشوده شدچیک چیک !اولین تصوی...

بیش از هفت میلیارد نفر بر روی زمین زندگی می کنندتو روز خودت ...

پُر از ابهام و تشویشمدلم پرواز می‌خواهد...#گمشده_درشهر_خیال ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط