دوکلام حرف ناحساب
دوکلام حرف ناحساب
چند سالی میشود که در هر اتوبوس و تاکسی و محفلی که می نشینی و یا وارد هر مغازه وخانه ای که میشوی صحبت از نداری است و ناله و فغانهای جانسوزی که از وضع اقتصاد نابسامان کشور به آسمان بلند میشود و قطار قطار فحش های رنگارنگی که به سمت مسئولین سابق و فعلی کشور روانه می کنند٬ چند سالی میشود که تا اسم تحریم برده می شود ننه من غریبم بازی عده ای شکم گنده از فقر و نداری شروع می شود که از گرانی گوشت کبک و بلدرچین و اردک شکایت دارند.
چقدر متنفرم از زبان بازی سیرخورده هایی که در پای سفره کباب بره حرف از تنگدستی مردم زجر کشیده می زنند و نسخه اقتصادی خودشان را برای کشور می نویسند .
نفسم میگیرد زمانی که علی دوستان اپل و سامسونگ به دست دکمه ی آخر یقه ی خود را با متورم کردن رگ گردن پاره می کنند که چرا مسئولان فلان فلان شده مملکت به رونق تولید ملی رغبت ندارند و از تولید کننده داخلی حمایت نمی کنند!!؟ یکی نیست در این شلم شوربای انقلابیون ضد انقلاب فریاد بزند:آهای فلانی! حمایت از کارگر ایرانی و تولید داخلی همان اپل و سامسونگی است که در جیب مبارک داری و در هر محفل و مجلسی برای نشان دادن برتریش نسبت به برندهای دیگرساعت ها به فک مبارک زحمت می دهی و گاهی با همین عروسک چندصد هزار تومانی حرفهای اقتصاد مقاومتی رهبرت را برای گروه های وایبر و واتساپت ارسال میکنی .
یک جوان مرد شیرین عقل پیدا نمیشود که در گوش این عالمان دهر فریاد بزند:هی برادر ! همان کفش و شلوار جینت که میراث آمریکا و انقلاب کبیر فرانسه است نان و آب چند صد هزار نفر از برادران کارگر آمریکایی و اروپایی را می دهد.
میخواهم تارهای صوتی گلویم را پاره کنم و شلاق وارانه بر پیکر دانشجویانی بزنم که نقل صحبتشان در محافل خانواگی و دوستانه این است که مملکت فلک زده ما کارش کجا بوده که من تحصیل کرده فردا در آن استخدام شوم و همین شخص با همان قمپز و استیل روشنفکری مانند کسی که یوسفش را گم کرده باشد یعقوب وار در لابه لای ویترین مغازه ها به دنبال برند ترک وD&G ساعت ها وقت می گذارد و معطل میشود.
آه ای زمین چقدر راه رفتن بر روی تو سخت است زمانی که ببینی عده ای کفش های بهم گره کرده ی خود را بر روی دوش آویزان کرده اند و از خار و خاشاک تو شکایت میکنند٬ چقدر گام برداشتن بر روی تو سخت است هنگامی که میشنوی همان مدعیان حمایت از تولید داخل بر سر بی کیفیت بودن یک جنس ایرانی در برابر مشابه خارجی آن خریدشان را توجیه میکنند ٬ گویی دو هسته اضافه گوشی خارجیشان بر تمام هسته های زندگیشان تأثیر دارد و کیفیت دوربین آن بر کیفیت خوشبختی و دور نگار آینده شان اثر میگذارد٬ و حتمأ خواهد گذاشت.
چه سنگین است این دو کلام حرف ناحساب برای خودم و برای شعارخورده های رو دل کرده امروزی٬ گاهی اوقات تناقضات حرفهای عده ای مثل قیژ قیژ کشیدن ناخن بر روی سطحی صاف مغزم را مور مور میکند و باز آرامش میگیرم زمانی که به یاد سخن زیبای امیر دلها می افتم که فرمودند:همانا دشمن ترین دشمن تو همان نفسی است که در درون توست. ... میل سرکشی که در درون انسان زبانه می کشد و وی را به طلب هر چه بیشتر لذت ها فرا می خواند ٬و حال میفهمم بی راه نیست اگر بگوییم دشمن ترین دشمن پیشرفت این کشور خود ماییم که با زبانه های آتشمان در حال به آتش کشیدن آن هستیم.
نمی دانم تا به حال در مغازه ای شاهد مقایسه یک جنس ایرانی با نمونه خارجی آن بوده اید یا نه؟در این گونه مواقع اگر کالای ایرانی گران تر باشد می گویند: وسعمان نمی رسد که آن را بخریم و مجبوریم که مشابه خارجی آن را انتخاب کنیم و اگر ارزان تر باشد در کمال وقاحت میگویند: این جنس آشغال است و دو قران ارزش ندارد٬ عده ای هم که به دم خر ملا گیر داده و با بهانه های واهی مثل مونتاژ بودن و اسم نامناسب داشتن و... شانه را خالی می کنند و در گارد انقلابی خود می مانند .
گاهی اوقات با خودم می گویم گور بابای جنس ایرانی و خارجی فقط از این میترسم روزی برسد که فرهنگمان را این گونه با فرهنگ خارجی مقایسه کنیم و در آخر با شوتی دقیق و قوس دار آن را روانه ی دروازه فراموشی نماییم٬امیدوارم قانون تأثیر پوسته بر هسته در این سرزمین صادق نباشد٬ که اگر این گونه باشد مانند سیبی که پوستش را کنده باشی خواه یا ناخواه بعد از اندک زمانی سیاهی تمام آن را فرا خواهد گرفت.
قلم به مزد
چند سالی میشود که در هر اتوبوس و تاکسی و محفلی که می نشینی و یا وارد هر مغازه وخانه ای که میشوی صحبت از نداری است و ناله و فغانهای جانسوزی که از وضع اقتصاد نابسامان کشور به آسمان بلند میشود و قطار قطار فحش های رنگارنگی که به سمت مسئولین سابق و فعلی کشور روانه می کنند٬ چند سالی میشود که تا اسم تحریم برده می شود ننه من غریبم بازی عده ای شکم گنده از فقر و نداری شروع می شود که از گرانی گوشت کبک و بلدرچین و اردک شکایت دارند.
چقدر متنفرم از زبان بازی سیرخورده هایی که در پای سفره کباب بره حرف از تنگدستی مردم زجر کشیده می زنند و نسخه اقتصادی خودشان را برای کشور می نویسند .
نفسم میگیرد زمانی که علی دوستان اپل و سامسونگ به دست دکمه ی آخر یقه ی خود را با متورم کردن رگ گردن پاره می کنند که چرا مسئولان فلان فلان شده مملکت به رونق تولید ملی رغبت ندارند و از تولید کننده داخلی حمایت نمی کنند!!؟ یکی نیست در این شلم شوربای انقلابیون ضد انقلاب فریاد بزند:آهای فلانی! حمایت از کارگر ایرانی و تولید داخلی همان اپل و سامسونگی است که در جیب مبارک داری و در هر محفل و مجلسی برای نشان دادن برتریش نسبت به برندهای دیگرساعت ها به فک مبارک زحمت می دهی و گاهی با همین عروسک چندصد هزار تومانی حرفهای اقتصاد مقاومتی رهبرت را برای گروه های وایبر و واتساپت ارسال میکنی .
یک جوان مرد شیرین عقل پیدا نمیشود که در گوش این عالمان دهر فریاد بزند:هی برادر ! همان کفش و شلوار جینت که میراث آمریکا و انقلاب کبیر فرانسه است نان و آب چند صد هزار نفر از برادران کارگر آمریکایی و اروپایی را می دهد.
میخواهم تارهای صوتی گلویم را پاره کنم و شلاق وارانه بر پیکر دانشجویانی بزنم که نقل صحبتشان در محافل خانواگی و دوستانه این است که مملکت فلک زده ما کارش کجا بوده که من تحصیل کرده فردا در آن استخدام شوم و همین شخص با همان قمپز و استیل روشنفکری مانند کسی که یوسفش را گم کرده باشد یعقوب وار در لابه لای ویترین مغازه ها به دنبال برند ترک وD&G ساعت ها وقت می گذارد و معطل میشود.
آه ای زمین چقدر راه رفتن بر روی تو سخت است زمانی که ببینی عده ای کفش های بهم گره کرده ی خود را بر روی دوش آویزان کرده اند و از خار و خاشاک تو شکایت میکنند٬ چقدر گام برداشتن بر روی تو سخت است هنگامی که میشنوی همان مدعیان حمایت از تولید داخل بر سر بی کیفیت بودن یک جنس ایرانی در برابر مشابه خارجی آن خریدشان را توجیه میکنند ٬ گویی دو هسته اضافه گوشی خارجیشان بر تمام هسته های زندگیشان تأثیر دارد و کیفیت دوربین آن بر کیفیت خوشبختی و دور نگار آینده شان اثر میگذارد٬ و حتمأ خواهد گذاشت.
چه سنگین است این دو کلام حرف ناحساب برای خودم و برای شعارخورده های رو دل کرده امروزی٬ گاهی اوقات تناقضات حرفهای عده ای مثل قیژ قیژ کشیدن ناخن بر روی سطحی صاف مغزم را مور مور میکند و باز آرامش میگیرم زمانی که به یاد سخن زیبای امیر دلها می افتم که فرمودند:همانا دشمن ترین دشمن تو همان نفسی است که در درون توست. ... میل سرکشی که در درون انسان زبانه می کشد و وی را به طلب هر چه بیشتر لذت ها فرا می خواند ٬و حال میفهمم بی راه نیست اگر بگوییم دشمن ترین دشمن پیشرفت این کشور خود ماییم که با زبانه های آتشمان در حال به آتش کشیدن آن هستیم.
نمی دانم تا به حال در مغازه ای شاهد مقایسه یک جنس ایرانی با نمونه خارجی آن بوده اید یا نه؟در این گونه مواقع اگر کالای ایرانی گران تر باشد می گویند: وسعمان نمی رسد که آن را بخریم و مجبوریم که مشابه خارجی آن را انتخاب کنیم و اگر ارزان تر باشد در کمال وقاحت میگویند: این جنس آشغال است و دو قران ارزش ندارد٬ عده ای هم که به دم خر ملا گیر داده و با بهانه های واهی مثل مونتاژ بودن و اسم نامناسب داشتن و... شانه را خالی می کنند و در گارد انقلابی خود می مانند .
گاهی اوقات با خودم می گویم گور بابای جنس ایرانی و خارجی فقط از این میترسم روزی برسد که فرهنگمان را این گونه با فرهنگ خارجی مقایسه کنیم و در آخر با شوتی دقیق و قوس دار آن را روانه ی دروازه فراموشی نماییم٬امیدوارم قانون تأثیر پوسته بر هسته در این سرزمین صادق نباشد٬ که اگر این گونه باشد مانند سیبی که پوستش را کنده باشی خواه یا ناخواه بعد از اندک زمانی سیاهی تمام آن را فرا خواهد گرفت.
قلم به مزد
۵.۳k
۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.