نامت را اول دفترم می نویسم

نامت را اول دفترم می نویسم
خاطره ها جان می گیرند، سرازیر می شوند.
واژه ها را به سطر ها می بافم
صفحه به یاد تو پر می شود.
واژه ها غمگینند،
واژه ها می گریند...
در آرزویت می نویسم
تو تمنا بخوان.
باورم کن
بی تو،
زندگی دیگر تهی است.
زندگی می کنم اما
زندگی وسعتی از اندوه است.
دیگر حلالم کن
قلمم ناتوان است
تلاشم را کردم
ولی بی وفا...
آخر عشق که بر کاغذ نمی آید!
دیدگاه ها (۱۰)

‌In the darkness of the night, only God hears you.در ظلماتِ ...

گأّهِې َّسر مَې ﭼـرخَأّنِمَ وِ بِهِ گذّشٍتّهِ نِگأّهِ مَیِّڪ...

به دریا می زنم! شاید به سوی ساحلی دیگرمگر آسان نماید مشکلم ر...

در هفت آسمان چو نداری ستاره‌ایای دل کجا روی که بود راهِ چاره...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط