محرم

#محرم
"گفتمش نقــــاش را" اوجِ محبت را بکش
پابرهنه روزِ محشر، حضرتِ طاهـــا کشید
گفتمش نقشی زقبرِ مـــــادرم زهرا بکش
دیدمش تصویر را از حیدرِ تنـهــــــا کشید
گفتنش خواهم بدانم، قبرِ مــادر در کجاست
دیدمش در شهرِ قم،تصویری از زهرا کشید
گفتمش جــانِ حسن،این تیرها از بهرِ چیست
دیدمش تـــابوت را بــر شانه ی سقا کشید
گفتمش نقشی بزن تـــــا غم زدل آید برون
دیدمش تصویر را از مهدیِ مــــــولا کشید
گفتمش فرطِ عطش، تــاب و توانم برده است
اصغرِ بی شیر را در ظهرِ عـــــاشورا کشید
گفتمش امیدِ بــــابــــا از چه گشته نـا امید
اکبرِ غرقه به خون، در لشکـــــرِ اعدا کشید
گفتمش آیــــا یتیمی، دردِ بی درمـــان بود؟
در خرابــه‌، یک سه ساله،بـــا سرِ بابا کشید
گفتمش بعدِ حسین،بـــر زینبِ کبری چه رفت
دیدمش بزمِ شراب و زینبم آنجــــــــا کشید
گفتمش آیـــــــــــا علمداری بُده گریه کند؟
مشکِ پاره،اشکِ سقا، بـــر لبِ دریــــا کشید
گفتمش در عصرِ عاشورا چه شد در خیمه هــا
کودکانی مضطرب، بـــــــا زینبِ کبری کشید
گفتمش نظمِ زمین و آسمـــــــــان برهم بزن
خنجری آغشته را از خــــــــونِ ثارا... کشید
گفتمش مردانگی، آیــــــــــا بود اندر زنبوه
پیکری را تکه تکه، منتهـــا زیبـــــــــا کشی
السلام علیکم یا اهل بیت نبوه
دیدگاه ها (۱)

#محرم

اﮔﺮ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﯼ ﺁﺏ، ﺩﺭﻭﻥ ﺩﺭﯾﺎﭼﻪ ﺍﯼ ﺑﯿﻔﺘﺪﻫﯿﭻ ﺍﺛﺮﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﺪ!...

#محرمهر دری بسته شود جز درِ پر فیض حسیناین درِ خانۀ عشق است ...

#محرمدعای نابخدای خوبم،به حق این ایام نورانی و عزیزبه حق مهر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط