جز تو به فکر خیمه گاهم هیچ کس نیست
جز تو به فکر خیمه گاهم هیچ کس نیست
بعد از تو آب آور بخواهم هیچ کس نیست
پای شریعه لشکرم را دادم از دست
جز یک حرم زن، در سپاهم هیچ کس نیست
غربت سراغم آمد عباسم که میرفت
غیر از علی اصغر، گواهم هیچ کس نیست
زیر بغلهای مـرا باید بگیری
من داغ دیدم عذرخواهم هیچ کس نیست
تنها شدم اطرافم، اما ازدحام است
هم هست یعنی آشنا هم هیچ کس نیست
بی دست میشد کــــاش دسـتم را بگیری
حالا که بی تو تکــیه گاهم هیچ کس نیست
فرقت شکسته با علی فرقی نداری
پاشیدهتر از جسم ماهم هیچ کس نیست
بعد از تو آب آور بخواهم هیچ کس نیست
پای شریعه لشکرم را دادم از دست
جز یک حرم زن، در سپاهم هیچ کس نیست
غربت سراغم آمد عباسم که میرفت
غیر از علی اصغر، گواهم هیچ کس نیست
زیر بغلهای مـرا باید بگیری
من داغ دیدم عذرخواهم هیچ کس نیست
تنها شدم اطرافم، اما ازدحام است
هم هست یعنی آشنا هم هیچ کس نیست
بی دست میشد کــــاش دسـتم را بگیری
حالا که بی تو تکــیه گاهم هیچ کس نیست
فرقت شکسته با علی فرقی نداری
پاشیدهتر از جسم ماهم هیچ کس نیست
۲.۰k
۱۸ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.