پارت ...

پارت 1۰ معجزه 💜

همینجور نزدیک میشد گفت
پسره: خیلی خوشگل و هاتی
نفسای داغش به صورتم میخورد کلافم کرده بود
زانومو زدم وسط پاهاش همون موقع مثل لبو سرخ شد
پسره :دختره عوضی
دوستاش دورش جمع شدن
کیم سو : هه تا تو باشی از این غلطا نکنی
پسره :نشونت میدم دختره ی پرو
دگه توجه به حرفاش نکرد رفتم داخل رفتم سمت صندلی ها نشستم مرده که اونجا مسئول پخش مشروبا بود ی مشروب برداشتم داشتم میخوردم که باز دخترا جلفو دیدم
دختره :اوو ببین کی اینجاس خانوم کیم سو یوون
چند تا دختر دیگه هم بودن که اینطور پس امدن منو بترسونن نمیدونن که کیم سو از این بادا نمیترسه
بلند شدم وایستادم
کیم سو :پس دلتون هوس کتک کرده هوم
همشون زدن زیر خنده یکیشون گفت
دختره:ببین جوجه رو یه نفره هممونو میخواد بزنه وای ترسیدم
یکیشون امد جلو بزنه پامو زدم تو شکمش جیغش هوا شد
دختره:دختره ی پرو چطور جرعت کردی بزنیش
امد بزنه تو دهنم هولش دادم رفت عقب خورد تو صندلی ها
پسره:کثافت عوضی عشق منو زدی
امد بزنه گردنشو گرفتم رفتم پشتش دستشو از پشت گرفتم با پام هولش دادم دختره جلوش بود دستش خورد به... دختره همه ریختن وسط دعوا شد
وای ببین چه گندی زدم البته تقصیر من نبود ی دعفه پلیس ریخت تو منم نمیدونستم چکار کنم یکی دستمو از پشت گرفت هولم داد عقب برگشتم چشمام تو چشمای وحشی مشکیش غرق شد.... ♡︎♡︎♡︎ادامه داره
دیدگاه ها (۱)

𝕛𝕚𝕟❤︎

پارت۱۱. معجزه💜به خودم امدم هاااا این اینجا چیکار می...

😅😅😅

لباسی که کیمسو خواست بره دیسکو♫︎♥︎♥︎♥︎

عشق رمانتیک من ❤😎پارت ۲۰ که یهو چند تا دختر از اونور اومدند ...

رمان فیک پارت 3فقط قبلش بگم بچه ها من رمان تهیونگ و جیسو رو ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط