فیک کاچان🌚🍷
فیک کاچان🌚🍷
part 2
تو ماشین
دکو ویو
کاچان همش سرش رو تکیه داده بود به ماشین و حرف نمیزد. دستش رو روی صندلی مشت کرده بود. اروم دستم رو گذاشتم رو دستش.
نگاهش رو برگردوند. دستش رو کشید.
بالاخره رسیدیم به بیمارستان.
کاچان جوری تند می دوید که نمی تونستم بهش برسم.
دکو: کا... چان! وایسا.... بزار بهت برسم
کاچان:....
کاچان: کجاست هاااا؟؟؟
کیریشیما: اروم باش کاچان.... اینجا بیمارستانه!
کاچان: هر جایی میخواد باشه!
کیریشیما: اتاق 197
کاچان درو باز کرد.
کاچان: تودوروکی!
تودوروکی ویو
همه بدنم درد می کرد. چشمامو اروم باز کردم کاچان اومده بود! باورم نمیشه. اخه کاچان....
کاچان: حالت خوبه؟؟؟؟ نمیگی من میمیرم و زنده میشم اینطوری میکنی؟ این همه بهت نگفتم رانندگی نکن؟ گفتم نگرانم نکن؟ هاااا؟ گفتم یا نگفتم؟؟؟؟
مشخص بود که حرفاش از سر نگرانیه. تودوروکی لبخندی زد.
شوتو:کاچان! بیا اینجا!
دکو و کیریشیما اروم رفتن بیرون و کاچان و شوتو رو تنها گذاشتن.
کاچان روی صندلی کنار تخت شوتو نشست.
شوتو: باورم نمیشه اومدی! چرا خودتو نگران کردی؟
کاچان: ( خنده عصبی) باورت نمیشه؟ چرا نمیفهمی دوست دارم ها؟؟؟
چشمای شوتو گرد شد.
شوتو: تو الان چی گفتی؟
کاچان: همینکه شنیدی!
شوتو دستش رو اورد بالا.
کاچان دستشو گرفت.
شوتو: قول میدم.. قول میدم دیگه نگرانت نکنم خب؟ تو هم قول بده حرص نخوری! البته وقتی عصبانی میشی جذابتر میشیا
کاچان مثل لبو شده بود.
تا چند ثانیه چیزی نگفت.
کاچان: باشه... قول میدم
شوتو: مرسی که اومدی!
کاچان: ولی اینو بدون وای به حال کسی که با ماشین زده به تو!
شوتو: چرا؟
کاچان: چون میخوام استخوناشو خرد کنم!
part 2
تو ماشین
دکو ویو
کاچان همش سرش رو تکیه داده بود به ماشین و حرف نمیزد. دستش رو روی صندلی مشت کرده بود. اروم دستم رو گذاشتم رو دستش.
نگاهش رو برگردوند. دستش رو کشید.
بالاخره رسیدیم به بیمارستان.
کاچان جوری تند می دوید که نمی تونستم بهش برسم.
دکو: کا... چان! وایسا.... بزار بهت برسم
کاچان:....
کاچان: کجاست هاااا؟؟؟
کیریشیما: اروم باش کاچان.... اینجا بیمارستانه!
کاچان: هر جایی میخواد باشه!
کیریشیما: اتاق 197
کاچان درو باز کرد.
کاچان: تودوروکی!
تودوروکی ویو
همه بدنم درد می کرد. چشمامو اروم باز کردم کاچان اومده بود! باورم نمیشه. اخه کاچان....
کاچان: حالت خوبه؟؟؟؟ نمیگی من میمیرم و زنده میشم اینطوری میکنی؟ این همه بهت نگفتم رانندگی نکن؟ گفتم نگرانم نکن؟ هاااا؟ گفتم یا نگفتم؟؟؟؟
مشخص بود که حرفاش از سر نگرانیه. تودوروکی لبخندی زد.
شوتو:کاچان! بیا اینجا!
دکو و کیریشیما اروم رفتن بیرون و کاچان و شوتو رو تنها گذاشتن.
کاچان روی صندلی کنار تخت شوتو نشست.
شوتو: باورم نمیشه اومدی! چرا خودتو نگران کردی؟
کاچان: ( خنده عصبی) باورت نمیشه؟ چرا نمیفهمی دوست دارم ها؟؟؟
چشمای شوتو گرد شد.
شوتو: تو الان چی گفتی؟
کاچان: همینکه شنیدی!
شوتو دستش رو اورد بالا.
کاچان دستشو گرفت.
شوتو: قول میدم.. قول میدم دیگه نگرانت نکنم خب؟ تو هم قول بده حرص نخوری! البته وقتی عصبانی میشی جذابتر میشیا
کاچان مثل لبو شده بود.
تا چند ثانیه چیزی نگفت.
کاچان: باشه... قول میدم
شوتو: مرسی که اومدی!
کاچان: ولی اینو بدون وای به حال کسی که با ماشین زده به تو!
شوتو: چرا؟
کاچان: چون میخوام استخوناشو خرد کنم!
۵.۰k
۲۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.