روزی با دوستم از کنار دکه روزنامه فروشی رد می شدیم
🌷 🌷 🌷
روزی با دوستم از کنار دکه روزنامه فروشی. رد می شدیم
دوستم روزنامه ای خرید و مودبانه از مرد روزنامه فروش تشکر کرد اما آن مرد هیچ پاسخی به تشکر او نداد!
همانطور که دور میشدیم به دوستم گفتم:"چه مرد عبوس و ترشرویی بود"
دوستم گفت او همیشه این طور است!
پرسیدم پس چرا تو به او احترام می گذاری؟!
دوستم با تعجب گفت"چراباید به او اجازه دهم که برای رفتار من تصمیم بگیرد؟!
مأموریت انسان در زندگی،تغییر دادن جهان نیست.انسان مأمور تغییر خویشتن است.
تو فرصتی برای دنیا هستی
قرار نیست کسی را تکرار کنی!
🌹 🆔 ☘ @plustime ☘
روزی با دوستم از کنار دکه روزنامه فروشی. رد می شدیم
دوستم روزنامه ای خرید و مودبانه از مرد روزنامه فروش تشکر کرد اما آن مرد هیچ پاسخی به تشکر او نداد!
همانطور که دور میشدیم به دوستم گفتم:"چه مرد عبوس و ترشرویی بود"
دوستم گفت او همیشه این طور است!
پرسیدم پس چرا تو به او احترام می گذاری؟!
دوستم با تعجب گفت"چراباید به او اجازه دهم که برای رفتار من تصمیم بگیرد؟!
مأموریت انسان در زندگی،تغییر دادن جهان نیست.انسان مأمور تغییر خویشتن است.
تو فرصتی برای دنیا هستی
قرار نیست کسی را تکرار کنی!
🌹 🆔 ☘ @plustime ☘
- ۵۹۸
- ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط