خدایا بنا بود تنهایی هایم را با تو پر کنم

خدایا بنا بود تنهایی هایم را با تو پر کنم،،،
همه کسم شوی، دار و ندارم شوی،،،
من سر قولم هستم اما خودت هم خوب میدانی سخت است،،،

به یاد اولین بیت از کتاب حافظ افتادم،،،
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها،،،

بناست بسوزانی و دم نزنیم؟ باشه قبول،،،
تنهاترینم کنی؟ باشه قبول،،،
همه چیزم رو ازم بگیری؟ باشه قبول،،،

الهی، با خاطری بسته، دست از غیر تو شسته، در انتظار رحمتت نشسته ام،،،
عطا کنی کریمی،،،
دریغ کنی حکیمی،،،
می خوانی شاکرم،،،
می رانی صابرم،،،

الهی، احوالم چنان است که می دانی،،،
و اعمالم چنین است که می بینی،،،
نه پای گریز دارم و نه زبان ستیز،،،
الهی، مشت خاکی را چه شاید و از او چه برآید؟
دیدگاه ها (۱)

مادربزرگ که پُشتی ها و قالیچه ی ایوونو جمع می کرد، نشستم رو ...

خدایا،،،شادکن دلی را که گرفته و دلتنگه،،،بی نیاز کن کسی را ک...

ﻧﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﮔﯿﺮ ﺑﻮﺩﻡﻧﻪ ﺷﮑﻨﻨﺪه!ﺍﻣﺎ مدتهاستﺑﺎ ﻫﺮ ﺍﺧﻤﯽ، ﺑﻐﺾ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ...

الهی اگر می آزماییتوان و تحملمان را زیاد کناگر می آموزی،ادرا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط