مرا
در آغوش بگير...🥹❤️🩹
كه هيچكجا
خانه ی
خود آدم
نمىشود...🫂❤️
وقتی برای بار اول باهم برخورد کردیم
نه مَن تو را جدی گرفتَم نه تو مرا
آنقدر دورمان پر از آشِنا و دوست بود
که امواج بِینمان را احساس نمیکَردیم
رَفته رَفته فهمیدم همه مُسافر بودَند
همه سوار قطار شدند
آنگاه تو را دیدم
آنور سکوی، دقیقا روبروی هم
چِشم تو چِشم شدیم
و دیگر نفهمیدیم گذرِ زمانه را...
مثل خنده نوزادی که غرقِ خوابه،
مثل شربت خنکِ آلبالو در یک روز گرم،
مثل اولین گاز از گوجه سبز بعد از یکسال صبر،
مثل میمِ مالکیتِ آخر اسم،
مثل بوی خانه کاهگلی بعد از باران،
یا کشیدنِ نقاشی روی شیشه بخار کرده،
مثل پیدا کردنِ جای خالی در اتوبوس
با یک بغل خستگی،
صدای موج دریا در شب، بوسه های ناگهانی،
یا چای تازه دمِ قند پهلو توی استكانِ کمر باریک
دوست داشتنت بیشتر از همه اینا شیرینه برام!
± میدونستی . .
صِدات تو رَگای من قایق سواری میکنه ؛
بین استخوان هام آواز میخونه . .
تو سوراخایِ قلبم سرک میکشه و میرَقصه .
تو حرف میزنی و
قلبم ؛
از ذوق دستپاچه میشه
که چجوری قشنگیاتو نگاه کنه . . : )!🌱'🔓'
من تماشاے تو میکرבم و غا؋ـل بوבم
کز تماشاے تو خلقے بـہ تماشاے مننـב!
گـ؋ـتـہ بوבے کـہ چرا محوِ تماشاے منی
و چناט محو کـہ یکـבم مُژـہ بر هم نزنی
مُژـہ بر هم نزنم تا کـہ ز בستم نروב
نازِ چشم تو بـہ قـבر مُژـہ بر هم زבنی
.ҳ̸Ҳ̸Ҳ̸ҳ.. ....و توے تمام בلیل زنـבگی/تپیـבט قلب/پلک زבט چشم/آرامش ذهن/نـ؋ـس کشیـבט و......🌑🫂 ..ҳ̸Ҳ̸Ҳ̸ҳ.
(._𝚂𝙷_.)