سکسکهام گرفته بود

سکسکه‌ام گرفته بود،
گفتم مرا بترسان!
دستانم را رها کرد،
نفسم بند آمد…


#رضا_کاظمی
دیدگاه ها (۱)

هر صبح یک آدم دیگر در من جان می گیردو به دوست داشتنِ #تُ ادا...

دوست داشتن #تُ خیلی چیز ها یاد من داد !مثلا اینکه میشود در ی...

من!ارز حال گریه ام من را ناتمام شادم رها🍃🕊️گرچه درمیان غربت ...

"تو" که از کوچه ی غمگین دلم میگذری!"تو" که از راز دلم با خبر...

مادرم گفت که عاشق نشوی، گفتم چشمچشم‌های تو مرا بی‌خبر از چشم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط