منم زخمی ترین عاشقتویی تنها پرستارم

منم زخمی ترین عاشق،تویی تنها پرستارم
به شوق با تو بودن ها تمام عمر بیمارم

برای عشق شیرینت بریدم از همه عالم
به جز تو از همه وابستگی ها سخت بیزارم

سراپا شور وخواهش می شوم وقتی که می بینم
تب تند نگاهت را به وقت وگاه دیدارم

شکوه هیبت اسطوره های قرن پیشینی
ومن آن عکس افسرده که گاهی روی دیوارم

از این بیگانه بودن ها رهایم کن که می دانم
تو هم عاشق ترینی و نداری قصد آزارم....
دیدگاه ها (۲)

آواره ی چشمان فریبای تو هستمبا خرده کلافی سرِ سودای تو هستمپ...

مــــــرا در آغوش گیر...دست هایت را ب گردنم بیاویزچنان که ا...

ﻃﻮﺭﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮐﻩ ﺑﻌﺪ ﻣﺮﮔﻡ ﻧﮕﻦ:" ﻻﺷﮯ ﺑﻮﺩ"ﺑﮕﻦ: " ﮐﺎﺷﮑﮯ ﺑﻮﺩ ...

یه روزی همه ی زخمهای زندگی خوب میشه....اما بعضی حرفا هیچوقت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط