یکی از بچه های همسایه یقه لباسش را گرفته بود و پشت سر ه

یکی از بچه های #همسایه یقه لباسش را گرفته بود و پشت سرِ هم #فحش می داد اما حمید هیچ عکس العملی نشان نداد؛ فقط گفت: "اشتباه گرفتید، تحقیق کنید ببینید چه کسی این رو گفته..."

گوش آن فرد بدهکار نبود. مرتب ناسزا می گفت.

وقتی حمید به خانه آمد گفتم: "پسرم! تو که از او قوی تر بودی چرا کتکش نزدی؟"
گفت: "پدر جون! برای چی بزنمش؟"
گفتم: "آخه اون داشت تو رو کتک می زد و بهت فحش می داد."
گفت: "عیب نداره. همسایه است. کسی رو با من اشتباه گرفته..."

دو روز نکشید که آن فرد آمد و گفت: "تو رو خدا! حمید جون، من رو ببخش! اشتباه کردم."

#شهید_حمید_وفایی
#به_رنگ_صبح، ص۱۰۴

#سبک_زندگی_خانوادگی_شهدا

یکی دو دقیقه با شهدا ، زمان زیادی نیست...
دیدگاه ها (۷)

#بهشت همیشه نبایددرختانی داشته باشد که رودهایی از پایینش جری...

دخترها #بابایی اند... خیلی ها #بی_بابا شدن... .دختر همیشه دو...

#آرامش . چقدر این حدیث قدسی را دوست دارم ...به آنان که به من...

#شهید شدن یک اتفاق #نیست!!!#گلی است که برای #شکوفاشدنش باید ...

p4تو اوجج خوابمممم گوشی رو برداشتمممم و پیامای صفحه همهههههه...

#رویای #جوانی#پارت_۸خیلی خوشحال بودم که یکی دیگه تو گروهمون ...

فرار من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط