در عالم کودکی به مادرم قول دادم ،
که تا همیشه هیچ کس را بیشتر از او دوست نداشته باشم.
مادرم مرا بوسید.
و گفت : نمی توانی عزیزم !
گفتم : می توانم ، من تو را از پدرم و خواهر و برادرم بیشتر دوست دارم .
مادر گفت : یکی می آید که نمی توانی مرا بیشتر از او دوست داشته باشی .
نوجوان که شدم دوستی عزیز داشتم .
ولی خوب که فکر می کردم مادرم را دوست داشتم .
معلمی داشتم که شیفته اش بودم ولی نه به اندازه مادرم !
بزرگتر که شدم عاشق شدم ، خیال کردم نمی توانم به قول کودکی ام عمل کنم .
ولی وقتی پیش خودم گفتم ؛
کدامیک را بیشتر دوست داری باز در ته دلم این مادر بود ، که انتخاب شد.
سالها گذشت و یکی آمد ، یکی که تمام جان من بود .
همانروز مادرم با شادمانی خندید و گفت دیدی نتوانستی !
من هرچه فکر کردم او را از مادرم و از تمام دنیا بیشتر می خواستم ،
او با آمدنش سلطان قلب من شده بود .
من نمی خواستم و نمی توانستم به قول دوران کودکیم عمل کنم .
آخر من خودم مادر شده بودم ...
* •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
زندگی یعنی...
بخند، هرچند که غمگینی؛
ببخش، هرچند که مسکینی؛
فراموش کن، هرچند که دلگیری
اینگونه بودن زیباست،
هرچند که آسان نیست!
* •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
میدونید چرا نیلوفر تو مرداب گل میده؟؟
چون به همه ثابت کنه
در بدترین شرایط هم میتونه
زیبا بود..
شاد بود..
قوی بود..
و امید داشت !
* •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
گارسیا مارکز میگفت:
هیچکس لیاقت اشک های تو را ندارد
وکسی هم که لیاقتش را داشته باشد هرگز تو را به گریه نخواهد انداخت.
* •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
لطيف باش ، اجازه نده اين دنيا دلت را خشن كند !
نگذار درد در وجودت نفرت ايجاد كند ، اجازه نده تلخى ها
شيرينى وجودت را بدزدند ...
* •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
دنیای عجیبی ست
غم لازم است تا
شادی را بفهمی
سر و صدا لازم است
تا قدر سڪوت را بدانی
و نبودن لازم است
تا برای بودن، ارزش قائل شوی!
* •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.