تک پارتی جیمین
آن یون . من اومدم. 🥰
دیگه خسته شده بودی، غذای مورد علاقه شو براش درست کرده بودی اما هنوز نیومده بود خونه ساعت ۱۱ شب بود و کم کم داشتی شک میکردی که کجاست؟و پیش کیه؟ که دستگیره در پایین کشیده شد خودتو به خواب زدی و منتظر شدی که بیاد پیشت.
متوجه بالا و پایین شدن مبل شدی و جیمین اومد کنارت نشست و شروع کرد موهاتو نوازش کردن :
-پرنسس من، بلند شو بریم رو تخت بخوابیم پشتتو بهش کردی و گفتی :
+نمیخوام ، برو شامت حاضره بخور
-پس تو چی
با عصبانیت گفتی : مگه منم مهمم برات؟
-این چه حرفیه معلومه مهمی(باتعجب)
باعصبانیت بلند شدی و رفتی توی اشپزخونه شام رو کشیدی و گذاشتی رو ی میز؛جیمین هم کل این مدت نگاهت میکرد.
بدون نگاه کردن بهش گفتی : بیا بخور
خواستی از اشپزخونه خارج شی که جلوتو گرفت کلافه گفتی :
+ بزار برم جیمین میخوام بخوابم
جیمین دست انداخت و بغلت کرد و بردت رو تخت و روت خ*مه زد و گفت :
- مگه نمیخواستی بخوابی؟
کاملا سرخ شدی و گفتی :
+حالا که فکر میکنم شام بخوریم بهتره
سریع از زیر دستش فرار کردی و رفتی تو اشپزخونه، داشتین شام میخوردید که جیمین با خجالت گفت :
- چاگیا معذرت میخوام که این هفته دیر اومدم برای موزیک ویدیو جدید احتیاج به تمرین داشتم.متاسفم.(ببین بچم چه مهربونه🥰)
قیافشو برات کیوت کرد🥺♥
ذهن ا/ت : (جیییییغغغغ کیووووووت ❤
ولی نه ا/ت تو نباید خام بشی، دیوونش نشو🤦🏻♀️)
+اها
-الان این اها یعنی چی؟
+ چه تمرین داشتی چه نه..... .امشب رو مبل میخوابی
-اها باشه.... چی؟ من رو مبل نمیخوابم
+پس من میخوابم
جیمین اومد طرفتو بغلت کرد و
گفت : جنابعالی جایی نمیری:)
بردت توی اتاق و ..... .
و پایان
❤
#وانشات_تک_پارتی
دیگه خسته شده بودی، غذای مورد علاقه شو براش درست کرده بودی اما هنوز نیومده بود خونه ساعت ۱۱ شب بود و کم کم داشتی شک میکردی که کجاست؟و پیش کیه؟ که دستگیره در پایین کشیده شد خودتو به خواب زدی و منتظر شدی که بیاد پیشت.
متوجه بالا و پایین شدن مبل شدی و جیمین اومد کنارت نشست و شروع کرد موهاتو نوازش کردن :
-پرنسس من، بلند شو بریم رو تخت بخوابیم پشتتو بهش کردی و گفتی :
+نمیخوام ، برو شامت حاضره بخور
-پس تو چی
با عصبانیت گفتی : مگه منم مهمم برات؟
-این چه حرفیه معلومه مهمی(باتعجب)
باعصبانیت بلند شدی و رفتی توی اشپزخونه شام رو کشیدی و گذاشتی رو ی میز؛جیمین هم کل این مدت نگاهت میکرد.
بدون نگاه کردن بهش گفتی : بیا بخور
خواستی از اشپزخونه خارج شی که جلوتو گرفت کلافه گفتی :
+ بزار برم جیمین میخوام بخوابم
جیمین دست انداخت و بغلت کرد و بردت رو تخت و روت خ*مه زد و گفت :
- مگه نمیخواستی بخوابی؟
کاملا سرخ شدی و گفتی :
+حالا که فکر میکنم شام بخوریم بهتره
سریع از زیر دستش فرار کردی و رفتی تو اشپزخونه، داشتین شام میخوردید که جیمین با خجالت گفت :
- چاگیا معذرت میخوام که این هفته دیر اومدم برای موزیک ویدیو جدید احتیاج به تمرین داشتم.متاسفم.(ببین بچم چه مهربونه🥰)
قیافشو برات کیوت کرد🥺♥
ذهن ا/ت : (جیییییغغغغ کیووووووت ❤
ولی نه ا/ت تو نباید خام بشی، دیوونش نشو🤦🏻♀️)
+اها
-الان این اها یعنی چی؟
+ چه تمرین داشتی چه نه..... .امشب رو مبل میخوابی
-اها باشه.... چی؟ من رو مبل نمیخوابم
+پس من میخوابم
جیمین اومد طرفتو بغلت کرد و
گفت : جنابعالی جایی نمیری:)
بردت توی اتاق و ..... .
و پایان
❤
#وانشات_تک_پارتی
۲۸.۹k
۲۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.