بیا ساقی

بیا ساقی! 
بزن سازی!  برقصانم! 
چونان چرخی!  بگردانم ،
سرم غوغاست. ... بفهمانم!
دلم شیداست! ... مرنجانم! 
من!  آن جانم!  ، که جانم ، می فروشم. ...!
پی الهامی از وحی و سروشم ، ...

سروش آمد ،... ، به جانم عشق درافتاد.          خروش آمد ،...، در این خم جوشش افتاد ،!

جوشش عشقی است ؛ که در دل می خروشد. 
از خم وحدت! همی ، می می فروشد. .....
دیدگاه ها (۱)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط