متاسفم دیر شد
متاسفم دیر شد
𝒑𝒂𝒓𝒕1۷:اعزرایل بد بخت هنگ کرده
ادامه.......
نیکولای دوان دوان رفت ب سوی اعزرایل ناتوان(دروغه😂)
نیکولای و دازای پاهای اعزرایل گرفته بودن
نیکولای:اعزرایل تورو خدا فئودور بکش
دازای:اعزی بعد منو بکش
دخترا:اعزرایل غلط کرد
نائومی:شوعر کرد
هیگوچی:همه را در ب در کرد
موری:ک چو خونین ب در کرد😂
اعزرایل بعد بخت در ذهن خود:حاجی اینا چی زدن 😐
فوکوزاوا و کیو رو ب افق:هعی روزگار
سیگما:ام میسا چان میگم الان اینجا چ خبره؟
میسا: خلاصه میگم کویو سان اعزرایل را فراخواند دازای مثل خر دوید سمت اعزرایل شما هم از ناکجاآبادموعود سر رسیدین🙄الانم اعزرایل بد بخت هنگ کرده
سیگما که هیچی رو نفهمید:ام اوکی😶
کویو:اعزرایل جان تورو ب خدا مارو از دست این گاو ها ببخشید
تاچیهارا:هوی
کنجی سوار بر گاو سر میرسد:کو گاو😃
موری*اشاره ب کویو
کویو:موری پدصگ
و با دنپایی ننه کیساکی میفتد ب دنبال کویو
اعزرایل بد بخت هم مرده فوکوزاوا داره براش چایی نبات درست میکنه😔😂
تاچیهارا:روحش شاد گرامی باد
دازای:پس من چرا نمینمیمیرم؟
چویا پس کله ای ب دازای میزند
چویا:هوی تمه تو نمیری من تورو میکشم
دازا:عرر میسی چوچو🤩
دخترا:پس ما اینجا گرازیم؟ دازای؟
دازای :نه گراز چویاست😂
گراز یعنی چیزه..چویا:تمههههههههههههههههههه (یاد باکوگو افتادم😂)
نائومی ازون ور:میسا خدا بهت صبر بده😐
میسا:هعی امین😔
تانیزاکی:ایشالا ب منم بده
نائومی:تانیزاکی بیا تو چادر
تانیزاکی:یا حضرت اکوتاگاوا خدا رحم کنه
و رفتن تو چادر
اکوتاگاوا :من کی حضرت شدم خودم نمیدونستم؟😑
اتسوشی:همینم از سرت زیاده
اکوتاگاوا:تو که مورد تایید دازای سانی ببند
اتسوشی:چشم
اعزرایل:میشه من برم؟
دازای:نهههههههههه
چویا:مرگ
اعزرایل:من رفتم بای
و رفت
(تو جهنم)
اعزرایل:و مقام دیوانه ترین شخص میرسه ب دازای اوسامو
افراد جهنم:هولااااا
(اتمام جهنم)
دازای:اتسوشی کون برام چایی نبات بیار
اتسوشی:های
چویا سرش رو گذاشت رو شونه میسا
چویا:هعی میسا منو از شر اینا نجات بده
هیروتسو:هوی همه جم کنین میخوایم بریم
موری:کجا
کویو:سر قبر باجی (باجی: حتی تو مرگم نمیزارین آرامش داشته باشما
من:والا شما که الان زنده ای:/
باجی:😶)
فوکوزاوا:همه جم کنن بریم
همه: باشه
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
خب این پارت یکم دروغ میگم خیلی سمی شد
شاید نشد فردا پارت بدم فردا مسابقه دارم😔
فعلا دوستون دارم بای بای(*^*)👋🏻💜💙💜💙
𝒑𝒂𝒓𝒕1۷:اعزرایل بد بخت هنگ کرده
ادامه.......
نیکولای دوان دوان رفت ب سوی اعزرایل ناتوان(دروغه😂)
نیکولای و دازای پاهای اعزرایل گرفته بودن
نیکولای:اعزرایل تورو خدا فئودور بکش
دازای:اعزی بعد منو بکش
دخترا:اعزرایل غلط کرد
نائومی:شوعر کرد
هیگوچی:همه را در ب در کرد
موری:ک چو خونین ب در کرد😂
اعزرایل بعد بخت در ذهن خود:حاجی اینا چی زدن 😐
فوکوزاوا و کیو رو ب افق:هعی روزگار
سیگما:ام میسا چان میگم الان اینجا چ خبره؟
میسا: خلاصه میگم کویو سان اعزرایل را فراخواند دازای مثل خر دوید سمت اعزرایل شما هم از ناکجاآبادموعود سر رسیدین🙄الانم اعزرایل بد بخت هنگ کرده
سیگما که هیچی رو نفهمید:ام اوکی😶
کویو:اعزرایل جان تورو ب خدا مارو از دست این گاو ها ببخشید
تاچیهارا:هوی
کنجی سوار بر گاو سر میرسد:کو گاو😃
موری*اشاره ب کویو
کویو:موری پدصگ
و با دنپایی ننه کیساکی میفتد ب دنبال کویو
اعزرایل بد بخت هم مرده فوکوزاوا داره براش چایی نبات درست میکنه😔😂
تاچیهارا:روحش شاد گرامی باد
دازای:پس من چرا نمینمیمیرم؟
چویا پس کله ای ب دازای میزند
چویا:هوی تمه تو نمیری من تورو میکشم
دازا:عرر میسی چوچو🤩
دخترا:پس ما اینجا گرازیم؟ دازای؟
دازای :نه گراز چویاست😂
گراز یعنی چیزه..چویا:تمههههههههههههههههههه (یاد باکوگو افتادم😂)
نائومی ازون ور:میسا خدا بهت صبر بده😐
میسا:هعی امین😔
تانیزاکی:ایشالا ب منم بده
نائومی:تانیزاکی بیا تو چادر
تانیزاکی:یا حضرت اکوتاگاوا خدا رحم کنه
و رفتن تو چادر
اکوتاگاوا :من کی حضرت شدم خودم نمیدونستم؟😑
اتسوشی:همینم از سرت زیاده
اکوتاگاوا:تو که مورد تایید دازای سانی ببند
اتسوشی:چشم
اعزرایل:میشه من برم؟
دازای:نهههههههههه
چویا:مرگ
اعزرایل:من رفتم بای
و رفت
(تو جهنم)
اعزرایل:و مقام دیوانه ترین شخص میرسه ب دازای اوسامو
افراد جهنم:هولااااا
(اتمام جهنم)
دازای:اتسوشی کون برام چایی نبات بیار
اتسوشی:های
چویا سرش رو گذاشت رو شونه میسا
چویا:هعی میسا منو از شر اینا نجات بده
هیروتسو:هوی همه جم کنین میخوایم بریم
موری:کجا
کویو:سر قبر باجی (باجی: حتی تو مرگم نمیزارین آرامش داشته باشما
من:والا شما که الان زنده ای:/
باجی:😶)
فوکوزاوا:همه جم کنن بریم
همه: باشه
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
خب این پارت یکم دروغ میگم خیلی سمی شد
شاید نشد فردا پارت بدم فردا مسابقه دارم😔
فعلا دوستون دارم بای بای(*^*)👋🏻💜💙💜💙
۲.۰k
۳۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.