سناریو
سناریو
کاراکتر : ریندو
موضوع : یاندره
......................
اون خیلی دوستت داشت کلی چون با یکی دیگه تو رابطه بودی چیزی نمیگفت
_ران بنظرت چیکار کنم ؟
_اون دوستت نداره ؟
_نه فکر نکنم
_خب اگه من بودم ولش میکردم
_من نمیتونم...من...عاشقشم
_دست خودته
............_
اون...خیلی خاصه...نمیخوام با اون پسره باشه...من...من اونو میدزدمش...چاره ای ندارم.
ریندو تو رو زیر نظر داشت .
اون شب بارونی بود . دوست پسر ا.ت دستش رو گرفت .
_ا.ت ، من .... خیلی دوست دارم ، عاشقتم میشه با من ازد.....
ریندو نتونست خودش رو کنترل کنه .
تفنگ رو از جیبش در اورد تو سر دوست پسر ا.ت خالی کرد .
_تو حق گفتن هیچ حرفی رو به ا.ت نداری .....
_ر...ریندو...تو چیکار کردی ؟؟
به سمت ا.ت برگشتم از ریندو ترسیده بود....
ریندو چاره ای نداشت .... و تبدیل به یه یاندره شد.
*باهات خوب رفتار میکنه اگه مقاومت نکنی
*هرچی بخوای واست فراهم میکنه
*درموردت به ران چیزی نمیگه
*همیشه مراقبته
*اگه فرار بکنی.....تا یه سال اردکی راه میری
کاراکتر : ریندو
موضوع : یاندره
......................
اون خیلی دوستت داشت کلی چون با یکی دیگه تو رابطه بودی چیزی نمیگفت
_ران بنظرت چیکار کنم ؟
_اون دوستت نداره ؟
_نه فکر نکنم
_خب اگه من بودم ولش میکردم
_من نمیتونم...من...عاشقشم
_دست خودته
............_
اون...خیلی خاصه...نمیخوام با اون پسره باشه...من...من اونو میدزدمش...چاره ای ندارم.
ریندو تو رو زیر نظر داشت .
اون شب بارونی بود . دوست پسر ا.ت دستش رو گرفت .
_ا.ت ، من .... خیلی دوست دارم ، عاشقتم میشه با من ازد.....
ریندو نتونست خودش رو کنترل کنه .
تفنگ رو از جیبش در اورد تو سر دوست پسر ا.ت خالی کرد .
_تو حق گفتن هیچ حرفی رو به ا.ت نداری .....
_ر...ریندو...تو چیکار کردی ؟؟
به سمت ا.ت برگشتم از ریندو ترسیده بود....
ریندو چاره ای نداشت .... و تبدیل به یه یاندره شد.
*باهات خوب رفتار میکنه اگه مقاومت نکنی
*هرچی بخوای واست فراهم میکنه
*درموردت به ران چیزی نمیگه
*همیشه مراقبته
*اگه فرار بکنی.....تا یه سال اردکی راه میری
۷.۹k
۰۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.