بسم رب الشهداء
بسم رب الشهداء...
این خانوم کوچولو اسمش زینبه...
دختر شهید مدافع حرم عبدالحسین یوسفیان...
خیلی دوست داشت زینب شو ولی گذاشت و رفت سوریه...
توخالدیه حومه حلب توعملیات نصر شهیدشد...
قبل عیدامسال باهم ماموریت بودیم جنوب کشور...
موقع خواب بود
شروع کرد ازدخترش بگه...
میگفت:
خیلی دوسش دارم
میگفت:
به پرتغال میگه پپغال...
عبدالحسین فرمانده ی200یا300تانیروی عراقی بود...
عبدالحسین با این تعدادعراقی یه خط رو نگه داشته بود.قرار بود بعد از این ماموریت نگهش دارن سوریه...
توپاتک سنگین تکفیری ها به خط شون عبدالحسین میره آتیش بریزه که نیروهاش برگردن عقب...
رفت فداکاری کرد برا اینکه نیروهاش سالم برگردن عقب...
شهادت جامونده هاصلوات...
این خانوم کوچولو اسمش زینبه...
دختر شهید مدافع حرم عبدالحسین یوسفیان...
خیلی دوست داشت زینب شو ولی گذاشت و رفت سوریه...
توخالدیه حومه حلب توعملیات نصر شهیدشد...
قبل عیدامسال باهم ماموریت بودیم جنوب کشور...
موقع خواب بود
شروع کرد ازدخترش بگه...
میگفت:
خیلی دوسش دارم
میگفت:
به پرتغال میگه پپغال...
عبدالحسین فرمانده ی200یا300تانیروی عراقی بود...
عبدالحسین با این تعدادعراقی یه خط رو نگه داشته بود.قرار بود بعد از این ماموریت نگهش دارن سوریه...
توپاتک سنگین تکفیری ها به خط شون عبدالحسین میره آتیش بریزه که نیروهاش برگردن عقب...
رفت فداکاری کرد برا اینکه نیروهاش سالم برگردن عقب...
شهادت جامونده هاصلوات...
- ۱.۰k
- ۳۰ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط