خدایا

خدایا...
قصه ی وکالت را زیاد شنیده ام !
اما قصه ی وکیلی چون تو را نه ...
تو که وکیل باشی همه ی حق ها گرفتنی است ...
پرونده ای که تو وکیلش باشی قصه اش ستودنی است ...
از روزی که ایمان آوردم، تو وکیل منی و تنها پناهم ...
و تو در این عشق بازی ، پرده از رازی بزرگ برداشتی ، رازی که اسمش را می دانستم اما رسمش را ...
رازی بنام "توکل" ...
"توکل" قصه ای است که از روز ازل برایمان خواندی و گفتی در هر تاریکی و پیچ و خم دنیا و حتی درتمام لحظات روشنایی،
دستانت دردست من است ...
نگران نباش و به من اعتماد کن ...
"توکل"،" توکل" ...
دیدگاه ها (۶)

یا امام حسین(ع)،دلم خیلی گرفته....

↶یـــہ وقـــت زشــــت نبآشــــہ :﹏بــــہ 〖هـــوس〗 یـــہ 【غــ...

زینب جان...!شرمنده ایم که بهای حسینی شدن ما بی"حسین" شدن تو ...

هر کجا ذکر حسین بود تو را یادم هستهر کجا اشک حسین بود مرا یا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط