تو را نمی دانم اما من دوستت دارم
تو را نمیدانم اما من دوستت دارم
حضورت را ندارم اما
به رسم عاشقی برایت شعر میخوانم
دلم پیش توست و خودم با هزاران
فرسنگ فاصله جنون را تحمل میکنم..
ظرافتِ انگشتانم بهانه دستان تو را میگیرند
و تارهای گیسوانم همچون قاصدک خسته
در باد به دنبال تو میگردند
هر دو عاشق شدیم ، اما من بهای
سنگینتری برای اعترافش پرداختهام !
حضورت را ندارم اما
به رسم عاشقی برایت شعر میخوانم
دلم پیش توست و خودم با هزاران
فرسنگ فاصله جنون را تحمل میکنم..
ظرافتِ انگشتانم بهانه دستان تو را میگیرند
و تارهای گیسوانم همچون قاصدک خسته
در باد به دنبال تو میگردند
هر دو عاشق شدیم ، اما من بهای
سنگینتری برای اعترافش پرداختهام !
۴.۱k
۰۸ دی ۱۴۰۱