هپروت
اين هپروت كجاست كه نصف عاشقى ، غم، اضطراب ، دوست داشتن ، جشن ها ...
در آن خرج مى شود ، نگاه هاى طولانى به جاهاى تكرارى !
جايى وسط خيال و واقعيت! مرزى از زمان كه معلوم نيست براى گذشته بود يا حال!
يك جاى عجيب كه نمى شود باور كرد ، زمان زيادى از عمر در آن سپرى مى شود.
گاهى فكر مى كنم ، سر خدا كه زياد شلوغ مى شود بعضى ها مى روند در هپروت ، تا نوبتشان شود كه ادامه دهند...
يك چيز در هپروت مشترك است ، ما بعد از جريانى به هپروت مى رويم ، مثلا ، بعد از حرف هايى ، غمهايى، جدايى هايى .
ديدن كمد رخت خواب ها از روبرو بيشتر از ده دقيقه يا پايان فراموشيست يا آغازى ديگر، يا غرق شدن در نا اميديست يا شروعش ! آن يك نفرى كه دستش روى شانه شما ميلغزد و از آنجاى نا معلوم با اين كلمه بيرونتان مى آورد كه : كجايى؟!؟!
آن يك نفر رادر آغوش بگيريد او نا خواسته ناجى شماست .
نجات از شروع نا اميدى.
از اولين كسى كه در نزديكى شما در هپروت بود ، اين سوال را بپرسيد:
كجايى؟!
#هپروت
#صابر_ابر
در آن خرج مى شود ، نگاه هاى طولانى به جاهاى تكرارى !
جايى وسط خيال و واقعيت! مرزى از زمان كه معلوم نيست براى گذشته بود يا حال!
يك جاى عجيب كه نمى شود باور كرد ، زمان زيادى از عمر در آن سپرى مى شود.
گاهى فكر مى كنم ، سر خدا كه زياد شلوغ مى شود بعضى ها مى روند در هپروت ، تا نوبتشان شود كه ادامه دهند...
يك چيز در هپروت مشترك است ، ما بعد از جريانى به هپروت مى رويم ، مثلا ، بعد از حرف هايى ، غمهايى، جدايى هايى .
ديدن كمد رخت خواب ها از روبرو بيشتر از ده دقيقه يا پايان فراموشيست يا آغازى ديگر، يا غرق شدن در نا اميديست يا شروعش ! آن يك نفرى كه دستش روى شانه شما ميلغزد و از آنجاى نا معلوم با اين كلمه بيرونتان مى آورد كه : كجايى؟!؟!
آن يك نفر رادر آغوش بگيريد او نا خواسته ناجى شماست .
نجات از شروع نا اميدى.
از اولين كسى كه در نزديكى شما در هپروت بود ، اين سوال را بپرسيد:
كجايى؟!
#هپروت
#صابر_ابر
۵.۲k
۱۷ شهریور ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.