مرگ اجباری
مرگ اجباری
پارت ۴
از اتاق رفتم بیرون و رفتم پیش یکی از خدمه ها
+ببخشید ارباب گفتن من استخدامم و برم پیش یکی تا بهم لباس بده و شروع به کار کنم
خدمه : بیا دنبالم
رفت سمت یه در منم رفتم دنبالش
توی اتاق همچی کهنه بود
در یه کمد رو باز کرد و یه لباس بهم داد
گفت بپوش بعد بیا بیرون که کارات رو بهت بگم و رفت
لباس خیلی بازی داشت چاک سی...نه
هامو کامل نشون میداد
بلاخره خوب پوشیدم و لباس هامو گذاشتم یه ور اتاق اما گوشیم رو گذاشتم تو جیبم و رفتم بیرون پیش همون خدمه
+خوب میشه کار منو بهم بگید
خدمه : برو آشپزخانه و ظرفا رو بشور
رفتم آشپزخانه و وقتی اون همه ظرف کصیف رو دیدم دهنم ۳ متر باز موند
یا خدا چقدر زیاده ( تو دلش گفت )
وایسادم ظرفا رو شستم بعد خوشک کردم
یهو دیدم گوشیم زنگ میخوره یه نگاه کردم دیدم ساعت ۲ و نیم شب بود
یا خدا مارال پدرمو در میاره
مارال داشت زنگ میزد جواب دادم
یه جیغی پشت تلفن زد که گوشم سوت کشید
؛ علامت مارال
؛ دختر تو معلوم هست کجایییییییییی
+س ... سلام
؛ سلام خوب بگو کجایییییییییی
+ ببین کار بیدار کردم تو یه عمارت ظرف زیاد داشت طول کشید تا کارمو تموم کنم
؛ باش (مشکوک)
بعد قطع کرد رفتم دم در همون اتاق آروم در زدم
یک گفت بیا تو ( تهیونگ )
رفتم داخل
+آق نه ارباب ببخشید من کارم تموم شده میتونم برم ( آرمون گفت چون شوگا خواب بود )
! کجا بری
+خونم ارباب
! خونت اینجاست
+ ارباب برادرم تو خونه تنهاست اگه میشه برم
! خوب برو
+ ممنون
رفتم بیرون و
💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜
بچه ها پارت بعدی شرت داره ۱۰ تا لایک ۵ کامنت 😹😹😹😹😹😹😹😹😎😌
این پارتو زیاد گذاشتم زیاد حمایت کنین 🫀🥺 دوستون دارم خیلی زیاد💋💋💋💋💋
پارت ۴
از اتاق رفتم بیرون و رفتم پیش یکی از خدمه ها
+ببخشید ارباب گفتن من استخدامم و برم پیش یکی تا بهم لباس بده و شروع به کار کنم
خدمه : بیا دنبالم
رفت سمت یه در منم رفتم دنبالش
توی اتاق همچی کهنه بود
در یه کمد رو باز کرد و یه لباس بهم داد
گفت بپوش بعد بیا بیرون که کارات رو بهت بگم و رفت
لباس خیلی بازی داشت چاک سی...نه
هامو کامل نشون میداد
بلاخره خوب پوشیدم و لباس هامو گذاشتم یه ور اتاق اما گوشیم رو گذاشتم تو جیبم و رفتم بیرون پیش همون خدمه
+خوب میشه کار منو بهم بگید
خدمه : برو آشپزخانه و ظرفا رو بشور
رفتم آشپزخانه و وقتی اون همه ظرف کصیف رو دیدم دهنم ۳ متر باز موند
یا خدا چقدر زیاده ( تو دلش گفت )
وایسادم ظرفا رو شستم بعد خوشک کردم
یهو دیدم گوشیم زنگ میخوره یه نگاه کردم دیدم ساعت ۲ و نیم شب بود
یا خدا مارال پدرمو در میاره
مارال داشت زنگ میزد جواب دادم
یه جیغی پشت تلفن زد که گوشم سوت کشید
؛ علامت مارال
؛ دختر تو معلوم هست کجایییییییییی
+س ... سلام
؛ سلام خوب بگو کجایییییییییی
+ ببین کار بیدار کردم تو یه عمارت ظرف زیاد داشت طول کشید تا کارمو تموم کنم
؛ باش (مشکوک)
بعد قطع کرد رفتم دم در همون اتاق آروم در زدم
یک گفت بیا تو ( تهیونگ )
رفتم داخل
+آق نه ارباب ببخشید من کارم تموم شده میتونم برم ( آرمون گفت چون شوگا خواب بود )
! کجا بری
+خونم ارباب
! خونت اینجاست
+ ارباب برادرم تو خونه تنهاست اگه میشه برم
! خوب برو
+ ممنون
رفتم بیرون و
💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜
بچه ها پارت بعدی شرت داره ۱۰ تا لایک ۵ کامنت 😹😹😹😹😹😹😹😹😎😌
این پارتو زیاد گذاشتم زیاد حمایت کنین 🫀🥺 دوستون دارم خیلی زیاد💋💋💋💋💋
۹.۰k
۲۲ بهمن ۱۴۰۱