عایشه میگوید روزی با رسول خدا در خانه نشسته بودیم دیدم صد
دو مرتبه صدای دق الباب آمد !در را باز کردم یکی دیگر از صحابی وارد شد پیامبر اشاره کردند بنشین
مرتبه سوم که صدای دق الباب آمد پیغمبر فرمود خودم در را بازمیکنم
در را باز کردند حضرت علی وارد شدند پیغمبر سر و روی علی را بوسیدند و جای خود را به او دادند
از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسیدم چرا ایندفعه به من اجازه ندادید در را باز کنم
پیغمبر فرمود اولین باری که در زده شد جبرئیل نازل شد و فرمود بنشین
دومین دفعه هم جبرئیل از جانب خدا دستور آورد بنشین
سومین دفعه برادرم جبرئیل نازل شد
و فرمود برخیز که صد و بیست و دو هزار ملک پشت در دعوا میکنند که چه کسی در را به روی علی باز کند یا رسول الله خودت برو و آن ها راآرام کن و در را باز کن .
.......«جانم علی»
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.