دیـشبـ واسهـ [اولیـن] بار دلـــم واسهـ خودم سوخـت ... وقـتی وسـط [خـنده]ـهـام اشـکـ از [چـشـام] اومـد پـاییـن و ـهـمه فـکـ کـردن از عـمق [خـوشحـالیـهـ] ولیـ هیـچکـس نفهـمیـد [یــاد] خـنـده ـهـاش افتادم...
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.