من

من
درین بستر بی خوابی راز،
نقش رویایی رخسار تو
می جویم باز..!

" احمدشاملو "
دیدگاه ها (۱)

“پاییز”که می آید حال دل عوض می شود حس و حالی ناب سراغت را می...

هر چقدر هوا سردتر شودمیلِ به آغوش کشیدن بیشتر می‌شود!هر چه ر...

چه کنم دل چو هوای تو کند شب همه شب...#حسین_منزوی

من زاده ی پاییزم و مهری نصیبم نیستدر گیر و دار عاشقی فصلی رق...

‌تو بگو اے گل سرخراز سرخے تو چیست؟برگہایت همہ سبزساقہ هایت ه...

ای تویی که نشسته ایی بر خیال شورانگیز اعجاز نگاه توخورشید را...

چـشم مـن، محرمی راز تورا می خواهدشـاعـر قـافـیه پرداز، تو را...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط