برای ترسی که در سینهام

برای ترسی که در سینه‌ام
ضربانِ قلبم را به سخره گرفته است،
چه توجیهی بیاورم؟
که ناشیانه
هراس از دست دادن تو را
به مویرگ‌های صورتم پمپاژ می‌کند تا
مردمک‌های دو چشمم
آینهٔ تمام عیارِ هول و ولا باشد..
.
راستی
چقدر ترسیده‌ام
و چه اندوه بزرگی‌ست رفتن.. که
صرف اگر شود در فعلِ پای تو،
″تحمل″ راهش را
از زندگی جدا خواهد کرد..
.
می‌ترسم
و شبیه کودکی که
به دامانِ مادرش پناه می‌برد
دست به دامانِ شعری می‌شوم که
از هراسِ سایهٔ سیاهِ فکرِ رفتنت
به شماره افتاده است نفس‌هایش..
.
با من
سخن از ماندن بگو
و ذهن قــــــــــدم‌هایت را
از اندیشهٔ نابکارِ رفتن، منحرف کن....🦋🦋

بمان تابمانم....

#saharshehim💖

#عاشقانه
#عشق_جانم💕
دیدگاه ها (۰)

نوش‌داروی لب‌های تو رابر آلامِ زندگیمی‌نوشمتا بهبود یابدزخمِ...

زخم های این خانه را چه چیز التیام خواهد بخشید!؟جز بوسه های ت...

ای‌دل‌شکسته؛آهِ‌تو‌ماراشکسته‌استای‌پرشکسته؛پرمکش‌از‌آشیان،بم...

بنام مهربانترین❤️الهی،تو عشقی و جهان از عشق برپاستنمی میرد د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط