عشق من

عشق من...
دوستت دارم بی مقدمه...
بی آنکه از احوال پرسی و وضع آب و هوا چیزی گفته باشم...
بی انکه از گوشه و کنار کوچه حرفی زده باشم...
اینجا هوا کمی مه گرفته و آسمان قلبم منتظر اشاره ای است تا بی مهابا برایت ببارد...
از هیاهوی خانه به سکوت کوچه پناه میبرم و دوباره آسمان به منو طوفان قلبم سلام میکند...
دستهایم چیزی کم دارند...
می ایستم...
خلوت کوچه تنها صدای خنده های شیرین و مستانه ی تورا از من بازخواست میکنند...
ولی...

افسوس...
دیدگاه ها (۱)

🌹 چشمی به تخت و بخت ندارم، مرا بس استیک صندلی برای نشستن کن...

روی دیوار کافه ها بنویسید :اگر روزی دو نفره آمدیداز آن به بع...

گفته بودمبروی نقش تو از دل ببرممنم و عشق و جنون و دل دیوانه ...

اگرچه نزد شما تشنه ی سخن بودمکسی که حرف دلش را نگفت من بودمد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط