راز آن چشم سیه گوشه ی چشمی دگرم کن

راز آن چشم سیه گوشه ی چشمی دگرم کن
بی خودتر از اینم کن و از خود به درم کن
یک جرعه چشاندی به من از عشقت و مستم
یک جرعه ی دیگر بچشان، مست ترم کن
شوق سفرم هست در اقصای وجودت
لب تر کن و یک بوسه جواز سفرم کن
دارم سر پرواز در آفاق تو، ای یار
یاری کن و آن وسوسه را بال و پرم کن
عاری ز هنر نیستم اما تو عبوری
از صافی عشقم ده و عین هنرم کن
صد دانه به دل دارم و یک گل به سرم نیست
باران من خاک شو و بارورم کن
افیون زده ی رنجم و تلخ است مذاقم
با بوسه ای از آن لب شیرین شکرم کن
پرهیز به دور افکن و سد بشکن و آن گاه
تا لذت آغوش بدانی، خبرم کن
شرح من و او را ببر از خاطر و در بر
بفشارم و در واژه ی تو، مختصرم کن
💕 💕
دیدگاه ها (۵)

دو دلم اول خط نام خدا بنویسم یا که رندی کنم و نام تو را بنو...

ای دختر زیبای غزل پر بزن امشب رنگی به الفبای کبوتر بزن امشب...

به پایان سال رسیده ایم...انتهای کوچه اسفندبیایید برای هم دعا...

الهی دردهایی هست که نمی توان گفت و گفتنی هایی هست که هیچ قلب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط