میشنوم صدای اب را

می‌شنــوم صــدای اب را
می‌فهــمم نـــاز رود را
تــن می‌ســـایـــد بر روی سنــگ
آمده تا فراموش کند
خاطره‌ی...
شستن آن
دســت‌های الــوده را


#امیرعلی_قربانی


پ.ن
چند شب یکی از دوستان اومد واسه انشا کمک خواست منم چندتا سطر نوشتم این شعرم مال اونشبه تازه یادم افتاد چقدر دلتنگ نوشتن بودم
واقعا و صادقانه میگم نوشتن نیاز زنده بودنمه

پ.ن2
وی بلاخره توانست موهایش را شانه بزند😁



اخ ک چقدر دلم تنگ نوشتن بود
دیدگاه ها (۲۸۷)

عجب گلریزانیهرس را بهانه کرده است داس سر می‌برد غنچه‌ها را#ا...

#کاراتمام 95 درصد از پروژه شهرک مسکونی شهید سردار سلیمانیپ.ن...

من نام تو را در پسینه بارانبر فراز تلی از احساسبر آن دشت رو ...

لبـــریــزم از دلتـــنگیچنان کههر لحــظه پنــجره‌ای می‌شـــک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط