سخت میترسیدم از اینکه من از نژاد شیشه باشم و شکستنی

سخت میترسیدم از اینکه من از نژاد شیشه باشم و شکستنی …

 او از نژاد جاده باشد و رفتنی …


آری روزها گذشت ؛ همان شد : او رفت و من شکستم …
دیدگاه ها (۴)

مزاج گرم و خشکلاغر اندام، زنگ چهره زرد، سفیدی چشم به زردی.اص...

‏و من هنوز در گیرودارِ نبودنتدوست داشتنتُ از یاد نبردم ...

تو تموم طول جاده......که افق برابرم بود......شوق تو راه توشه...

باید گذشت گاهی از دلتگاهی از دلشو این گذشتنچه سخت میگذرد از ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط