قرار بود بزرگ که بشومزخم زانوهایم خوب شودو مشق هایم تمام شونددستم به آن انارهای بالای درخت برسدو کلی قرار دیگر......که بابت همه شان قول گرفته بودمآنقدر برای بزرگ شدن عجله کردمکه دلخوشی هایم راهمانجا جا گذاشتم....