از

80از100

#خندون


بچه های فامیل دور ننه بزرگم جمع شده بودن،
ننه داشت از قدیما میگفت!
که یه دفه زل زد تو چشم یکی از نوه هاش و پرسید:
عزیزم مگه عقد کردی؟
با تعجب جواب داد نه!
ننه روشو برگرند و زیر لب گفت:
یاد اون زمون بخیر تا کسی خونه شوهر نمی رفت نه ابروهاشو برمیداشت نه سرخاب سفیدآب میکرد...
بغل دستیش در گوشش گفت تا ننه نفهمیده پسری پاشو برو گمشو بیرون!
دیدگاه ها (۲)

بعلهمن چندبار تجربش کردمیکیش پریسال بود...یه اتفاقی افتاد ک ...

:'(نمیدونم چمه...امشب برا اولین بار...شایدم اولین بار نباشه....

79از100#خندون

78از100#خندون

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط