فقط برای یک لحظه خوش بختی
فقط برای یک لحظه خوش بختی
پارت ۱
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ساعت۳صبح:
🟦واکس
🟦ااا
اون..... فقط یه کابوس دیدم....چیزیم نیست (بلندشدن ازتخت)
اون لعنتی....... حتماً الان داره خواب هفت پادشاه رو مبینه............بد نمیشه اگه یه سری بهش بزنم
(بلند شدن)(رفتن به سمت اتاق کنترل)
ها بین هتل:
🟨 چارلی
🟨 خیل خوب ساعت کاری تموم شده
همگی خسته نباشید
🐱هاسک
🐱بلاخره امروز هم تموم شد (کشیدن اضلات بازو)
🟥 الستور
🟥اره بلاخره
🐱 الستور؟
🟥چیه هاسک؟
🐱 تو.........اخم کردی؟
🟥(لبخند زدن )چی من نه داری اشتباه میبینی
🐱تو گفتی و منم باور کردن
🟥 بهتر بهت یاد آوری کنم که هر موقع اراده کنم می توانم پارت کنم
🐱 فهمیدم........لازم نیست دوباره بهم یاد آوری کنی.......به کسی نمی گم
🟥پسر خوب (ناز کردن سر هاسک)
🕷️ سلام هاسک سلام ال
🐱🟥 سلام
🕷️هی هاسکی برای ام شب برنامه که نداری داری؟
🐱 فقط میخوام برم بخوابم
🕷️میشه امشب با من بیای سینما؟
🐱نه
🕷️خواهش می کنم
🐱چرا باید بیام؟
🕷️(نگاه کردن به الستور)
🟥من کار دارم شما هارو باهم تنها میزارم (رفتن سمت بالا)
🕷️گوش کن ولنتینو میاد اونجا و اگه من رو ببینه دوباره زندانیم می کنه
🐱مگه کرم داری که می خوای بری اونجا؟
🕷️من نمی دونستم که اونم می خواد بیاد و برای بیلیت ها هم کلی پول دادم...
🐱چرا من؟
چرا دوستت چری بام رو با خودت نمیبری ؟
🕷️ اون برای امشب کلی بر نامه داره
🐱باشه من باهات میام
🕷️ ممنونم (بقل کردن هاسک)
🐱(لبخند زدن)
🟥ای کاش.............ای کاش از پیشم نمی رفت........(رفتن به سمت بالا)
🟨وگیییی
⬛ بله چارلی
🟨امشب چی کاره داری؟
⬛کار خواسی ندارم .......تو چطور؟
🟨به کسب نگو ولی من یه مهمونی شبانه برای جفتمون ترتیب دادام(چشمک زدن)
⬛میام اتاقت (لبخند زدن)
🟨 ممنونم (بوسیدن سر وگی) (گرفتن دست وگی)بیا بریم
⬛اووو
🟥(پاک کردن اشک) (رفتن سمت اتاق خواب)
⬜ لوسیفر
⬜ سلام عزیزم.....چارلی هم خوبه.........اره تو چطور؟.......خوب غذا می خوری؟.......منم همین طور.......چرا زنگ زدم؟ زنگ زدم که بگم دوست دارم و شب بخیر.........خواب های رنگی ببینی
🟥(رفتن داخل اتاق)(محکم کوبیدم در)
(نشستن پشت در)(گریه کردن)
🟦اون.....چرا؟.......چرا داره گریه می کنه؟........
🟥💭به خودت بیا الستور تو هیچ وقت دلت برای اون مرتیکه لاش خور تنگ نشده بود و نخواهد شد
(بلند شدن)(رفتن به سمت حموم)
🟥شاید یه حموم حالم رو جا بیاره......
🟦اون هنوز نخوابیده؟
البته منم نخوابیدم......باید برم بخوابم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لطفاً نظر بدید تا بتوانم پارت بعدی هم بسازم😘
پارت ۱
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ساعت۳صبح:
🟦واکس
🟦ااا
اون..... فقط یه کابوس دیدم....چیزیم نیست (بلندشدن ازتخت)
اون لعنتی....... حتماً الان داره خواب هفت پادشاه رو مبینه............بد نمیشه اگه یه سری بهش بزنم
(بلند شدن)(رفتن به سمت اتاق کنترل)
ها بین هتل:
🟨 چارلی
🟨 خیل خوب ساعت کاری تموم شده
همگی خسته نباشید
🐱هاسک
🐱بلاخره امروز هم تموم شد (کشیدن اضلات بازو)
🟥 الستور
🟥اره بلاخره
🐱 الستور؟
🟥چیه هاسک؟
🐱 تو.........اخم کردی؟
🟥(لبخند زدن )چی من نه داری اشتباه میبینی
🐱تو گفتی و منم باور کردن
🟥 بهتر بهت یاد آوری کنم که هر موقع اراده کنم می توانم پارت کنم
🐱 فهمیدم........لازم نیست دوباره بهم یاد آوری کنی.......به کسی نمی گم
🟥پسر خوب (ناز کردن سر هاسک)
🕷️ سلام هاسک سلام ال
🐱🟥 سلام
🕷️هی هاسکی برای ام شب برنامه که نداری داری؟
🐱 فقط میخوام برم بخوابم
🕷️میشه امشب با من بیای سینما؟
🐱نه
🕷️خواهش می کنم
🐱چرا باید بیام؟
🕷️(نگاه کردن به الستور)
🟥من کار دارم شما هارو باهم تنها میزارم (رفتن سمت بالا)
🕷️گوش کن ولنتینو میاد اونجا و اگه من رو ببینه دوباره زندانیم می کنه
🐱مگه کرم داری که می خوای بری اونجا؟
🕷️من نمی دونستم که اونم می خواد بیاد و برای بیلیت ها هم کلی پول دادم...
🐱چرا من؟
چرا دوستت چری بام رو با خودت نمیبری ؟
🕷️ اون برای امشب کلی بر نامه داره
🐱باشه من باهات میام
🕷️ ممنونم (بقل کردن هاسک)
🐱(لبخند زدن)
🟥ای کاش.............ای کاش از پیشم نمی رفت........(رفتن به سمت بالا)
🟨وگیییی
⬛ بله چارلی
🟨امشب چی کاره داری؟
⬛کار خواسی ندارم .......تو چطور؟
🟨به کسب نگو ولی من یه مهمونی شبانه برای جفتمون ترتیب دادام(چشمک زدن)
⬛میام اتاقت (لبخند زدن)
🟨 ممنونم (بوسیدن سر وگی) (گرفتن دست وگی)بیا بریم
⬛اووو
🟥(پاک کردن اشک) (رفتن سمت اتاق خواب)
⬜ لوسیفر
⬜ سلام عزیزم.....چارلی هم خوبه.........اره تو چطور؟.......خوب غذا می خوری؟.......منم همین طور.......چرا زنگ زدم؟ زنگ زدم که بگم دوست دارم و شب بخیر.........خواب های رنگی ببینی
🟥(رفتن داخل اتاق)(محکم کوبیدم در)
(نشستن پشت در)(گریه کردن)
🟦اون.....چرا؟.......چرا داره گریه می کنه؟........
🟥💭به خودت بیا الستور تو هیچ وقت دلت برای اون مرتیکه لاش خور تنگ نشده بود و نخواهد شد
(بلند شدن)(رفتن به سمت حموم)
🟥شاید یه حموم حالم رو جا بیاره......
🟦اون هنوز نخوابیده؟
البته منم نخوابیدم......باید برم بخوابم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لطفاً نظر بدید تا بتوانم پارت بعدی هم بسازم😘
- ۲.۴k
- ۰۸ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط