هر صبح به شوق دیدنت لبریزم

هر صبح به شوق دیدنت لبریزم
ای نای و نفس ز بودنت ، لبریزم

هرگاه زند شکوفه گل بر دهنت
با هر سخن از دمیدنت ، لبریزم
#فرزاد_متین
دیدگاه ها (۴)

هر شب هجوم خاطراتت دارم ای دلتاریکی و بخت سیاهت نازم ، ای د...

آمدی سنگ زنی بر دل من خود برویشانه خالی ز محبت بکنی خود بروی...

آمدم عرض سلامی بر گل رویت کنم شانه بر گیس پریش و پیچش مویت ک...

روزی که بغل بافته از جنس تنت بودهُرم نفست ، عطر گلی ، بر دهن...

دخترانشاعرانی اند پر احساسغزل از نگاهشان می ریزد!سپید از موه...

فریبا شش بلوکی

شاخه نباتم💙🫂🖇من چه میدانستم بودنت این همه حال خوش دارد. نمید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط