✔ ️✅ این روزها بدجور هوایِ یک جایِ دنج به سرم زده .
✔ ️✅ این روزها بدجور هوایِ یک جایِ دنج به سرم زده .
جایی شبیهِ خانه ی مادربزرگ که هر روزش بویِ سادگیِ قاجار می داد و شبها بساطِ آوازِ جیرجیرک ها میانِ حیاطش پهن بود.
می شد کنارِ حوض نشست و ماهی ها را نگاه کرد
و یا با عطرِ گل هایِ گلدانِ لبِ میز مست شد ،
می شد رویِ تخت چوبیِ کهنه اش لم داد و با صدایِ قارقارِ خش دار و جانانه ی کلاغِ بی پروایِ روی درخت ، عشق کرد .
می شد ساعت ها نشست و زندگیِ مورچه هایِ سرخوشِ تویِ باغچه را تماشا کرد ،
می شد کودکانه شاد بود ،
می شد نفس کشید !
من برایِ دلخوشی ام نه ثروت می خواهم ، نه عشق ...
من با همین چیزهای ساده خوشبخت بودم
اما... !¡ #فرشته_صادقی
جایی شبیهِ خانه ی مادربزرگ که هر روزش بویِ سادگیِ قاجار می داد و شبها بساطِ آوازِ جیرجیرک ها میانِ حیاطش پهن بود.
می شد کنارِ حوض نشست و ماهی ها را نگاه کرد
و یا با عطرِ گل هایِ گلدانِ لبِ میز مست شد ،
می شد رویِ تخت چوبیِ کهنه اش لم داد و با صدایِ قارقارِ خش دار و جانانه ی کلاغِ بی پروایِ روی درخت ، عشق کرد .
می شد ساعت ها نشست و زندگیِ مورچه هایِ سرخوشِ تویِ باغچه را تماشا کرد ،
می شد کودکانه شاد بود ،
می شد نفس کشید !
من برایِ دلخوشی ام نه ثروت می خواهم ، نه عشق ...
من با همین چیزهای ساده خوشبخت بودم
اما... !¡ #فرشته_صادقی
۳.۴k
۱۱ دی ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۵۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.