اوج دلتنگی پاییز
اوج دلتنگی پاییز
شاخه های لخت و تنهای درختی تنومند است
که زیباترین معشوق و همدم خویش را
به تلنگر لطیف نسیمی
رها و حیران
به پای خویش می بیند
و چشمان عابر غریبه ای
که در پس لذت نگاهش
لگدمال می کند
تمام خاطراتش را
و اگر زمستانی در پیش نبود
تا فراموش کند
تمام این با هم بودن را
دق می کرد درخت تناور
از این همه رنج فراق
زندگی را چهار فصل است
گاه زود خزان می شود
و گاه بعدعمری
خود شوی خزان زندگی دیگری
و این زمستان سفید است
که می شوید غبار دلتنگی را
نقطه عطف باور دل و عمق خاطرات
و بهاری در پیش
که همراهند شکوفه و شاخه
و گاه به پای همند
همچو درختان همیشه سبز
شاخه های لخت و تنهای درختی تنومند است
که زیباترین معشوق و همدم خویش را
به تلنگر لطیف نسیمی
رها و حیران
به پای خویش می بیند
و چشمان عابر غریبه ای
که در پس لذت نگاهش
لگدمال می کند
تمام خاطراتش را
و اگر زمستانی در پیش نبود
تا فراموش کند
تمام این با هم بودن را
دق می کرد درخت تناور
از این همه رنج فراق
زندگی را چهار فصل است
گاه زود خزان می شود
و گاه بعدعمری
خود شوی خزان زندگی دیگری
و این زمستان سفید است
که می شوید غبار دلتنگی را
نقطه عطف باور دل و عمق خاطرات
و بهاری در پیش
که همراهند شکوفه و شاخه
و گاه به پای همند
همچو درختان همیشه سبز
- ۱.۹k
- ۰۲ آذر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط